کلمه جو
صفحه اصلی

outbound


عازم خارج، رهسپار بیرون، برون سوی، برون رو، ورودی، رهسپار دریا، عازم ناحیه دور دست، رهسپار دریا، عازم بیرون رفتن از بندر

انگلیسی به فارسی

رهسپار دریا، عازم ناحیه دور دست


خروجی، عازم ناحیه دور دست، رهسپار دریا


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: headed outward or away.
مشابه: outgoing

- an outbound freight train
[ترجمه ترگمان] یک قطار باربری دریایی را به راه انداخت
[ترجمه گوگل] یک قطار حمل و نقل خارج

• leaving; sailing; traveling to another country
a plane that is outbound is leaving or is due to leave its place of departure.

جملات نمونه

1.
عازم خارج،برون رو

2. inbound and outbound trains
قطارهای ورودی و خروجی

3. There has been an increase in outbound traffic leaving London airport for the Mediterranean resorts.
[ترجمه ترگمان]افزایش ترافیک خارج از فرودگاه لندن برای استراحتگاه های مدیترانه ای، افزایش یافته است
[ترجمه گوگل]افزایش ترافیک خروجی از فرودگاه لندن برای استراحتگاه مدیترانه ای است

4. We expect delays to both inbound and outbound trains.
[ترجمه ترگمان]ما انتظار تاخیره ای هر دو قطار ورودی و خروجی را داریم
[ترجمه گوگل]انتظار می رود تاخیر در هر قطار ورودی و خروجی وجود داشته باشد

5. The outbound flight was smooth but the return flight was held up by six hours.
[ترجمه ترگمان]پرواز outbound آرام بود اما پرواز بازگشت تا شش ساعت دیگر ادامه داشت
[ترجمه گوگل]پرواز خروجی صاف بود اما پرواز بازگشت شش ساعت طول کشید

6. Time on outbound leg Therefore, convert the time given on the chart to a Distance.
[ترجمه ترگمان]بنابراین زمان روی پای خارج است، زمان داده شده در نمودار را به یک فاصله تبدیل کنید
[ترجمه گوگل]زمان بر روی پای خروجی بنابراین، زمان داده شده در نمودار به یک فاصله را تبدیل کنید

7. Like the outbound leg, if you lose timing don't continue the descent.
[ترجمه ترگمان]مثل پای دریا، اگر زمان را از دست بدهی زیاد به پایین رفتن ادامه نده
[ترجمه گوگل]مثل پای پیاده، اگر زمان را از دست می دهید، تب را ادامه ندهید

8. Number of object property values sent to outbound replication partners.
[ترجمه ترگمان]مقادیر دارایی اشیا به شرکای تکثیر خارجی فرستاده می شوند
[ترجمه گوگل]تعداد مقادیر ملک ارسال شده به شرکای تکرار خروجی

9. Results The foreign imported case was found during outbound health quarantine. None of the 123 close contact person was infected.
[ترجمه ترگمان]نتایج مورد وارداتی خارجی در طی قرنطینه بهداشتی خارج از کشور یافت شد هیچ یک از ۱۲۳ فرد تماس نزدیک آلوده نشده است
[ترجمه گوگل]نتایج صادر شده مورد خارجی در زمان قرنطینه بهداشتی خروجی یافت شد هیچ یک از 123 فرد تماس نزدیک آلوده نبودند

10. You can filter inbound and outbound messages, control aspects of type marshaling and metadata generation.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید پیغام های ورودی و خروجی را فیلتر کنید، جنبه های کنترلی نوع marshaling و ایجاد فراداده را کنترل کنید
[ترجمه گوگل]شما می توانید پیام های ورودی و خروجی را فیلتر کنید، جنبه های نوع مارشالینگ و نسل ابرداده را کنترل کنید

11. It covers principles applicable to both inbound and outbound sales opportunities.
[ترجمه ترگمان]این قانون اصول قابل اجرا برای فرصت های فروش داخلی و خارجی را پوشش می دهد
[ترجمه گوگل]این اصول مربوط به فرصت های فروش ورودی و خروجی را پوشش می دهد

12. Provide consulting services and interaction to inbound and outbound assignees.
[ترجمه ترگمان]ارائه خدمات مشاوره ای و تعامل با ماموران داخلی و خارجی
[ترجمه گوگل]ارائه خدمات مشاوره ای و تعامل با وکالت های ورودی و خروجی

13. Create the outbound FTP service using the adapter pattern wizard with these steps.
[ترجمه ترگمان]سرویس FTP خارجی را با استفاده از جادوگر الگوی رابط با این گام ها ایجاد کنید
[ترجمه گوگل]با استفاده از الگوی جادوگر آداپتور با این مراحل، سرویس FTP خروجی ایجاد کنید

14. Five steam locomotives, sideside, outbound from Chicago dusk, ca.
[ترجمه ترگمان]پنج لوکوموتیو بخار، توسکا نا، رهسپار دریا، از تاریکی شیکاگو، به بیت
[ترجمه گوگل]پنج لکوموتیو بخار، سوپاپ، خروج از غروب شیکاگو، ca

15. A high percentage of affiliate links vs regular outbound links.
[ترجمه ترگمان]درصد بالایی از لینک های وابسته در مقابل لینک های ورودی منظم
[ترجمه گوگل]درصد بالایی از لینک های وابسته به لینک های به طور منظم خروجی

inbound and outbound trains

قطارهای ورودی و خروجی


پیشنهاد کاربران

برون گرا

گردشگر خروجی
گردشگری که کشور خود را برای بازدید مناطق کشور دیگر ترک میکند
( تخصصی رشته گردشگری )

خارج از کشور

برون مرزی

برون شهری
برون از کشور


کلمات دیگر: