معنی : مقابله
confronting
معنی : مقابله
انگلیسی به فارسی
مقابله با، مقابله
مترادف و متضاد
مقابله (اسم)
comparison, verification, contrast, collation, opposition, checking, confronting, meeting face to face
پیشنهاد کاربران
مقابله، مقابله کردن با
پیش رو
رو در رویی
causing strong or difficult feelings, especially in a way that creates thought or discussion.
احساسات سخت و دشوار
احساسات سخت و دشوار
مقاومت کردن
مواجه شدن
مقابله
مواجه شدن
مقابله
رویارویی، رودررویی، تقابل
کلمات دیگر: