1. The newspaper has been accused of sensationalism in its coverage of the murders.
[ترجمه ترگمان]این روزنامه متهم به اختلاس در پوشش خود از این قتل ها شده است
[ترجمه گوگل]این روزنامه در پوشش قتل ها متهم به حساسیت است
2. The report criticises the newspaper for sensationalism.
[ترجمه ترگمان]این گزارش روزنامه را برای sensationalism مورد انتقاد قرار می دهد
[ترجمه گوگل]این گزارش روزنامه را برای حساسیت گرایی مورد انتقاد قرار می دهد
3. Avoid sensationalism in reporting crime.
[ترجمه ترگمان]از sensationalism در گزارش جنایت خودداری کنید
[ترجمه گوگل]اجتناب از حساسیت در گزارش جرم و جنایت
4. It smacks of both sensationalism and trivialisation.
[ترجمه ترگمان]بوی هر دو sensationalism و trivialisation را به هم می زند
[ترجمه گوگل]هر دو حساسیت و بی اهمیت بودن آن را حس می کند
5. Chinese Neo - sensationalism was deeply influenced and inherited from Japan Neosensulism.
[ترجمه ترگمان]sensationalism Neo چینی عمیقا تحت تاثیر ژاپن قرار گرفته و از ژاپن به ارث برده شد
[ترجمه گوگل]Neo-sensationalism چینی به شدت تحت تاثیر قرار گرفت و از ژاپن Neosensulism به ارث برده شد
6. What does, ironically, veer more towards sensationalism, are the attempts by opponents of climate action to lambast such discussions as opportunistic, to try to shut down the dialogue.
[ترجمه ترگمان]آنچه که به طور کنایه آمیز بیشتر به سوی sensationalism گرایش دارد، تلاش های مخالفان برای انجام چنین مذاکراتی به عنوان فرصت طلبانه و تلاش برای بستن گفتگو است
[ترجمه گوگل]با این حال، به نظر می رسد که بیشتر به سوی حساسیت گرایی، تلاش های مخالفان اقدامات اقلیمی به منظور ممانعت از این بحث ها به عنوان فرصت طلبی، تلاش برای تعطیل کردن گفتگو است
7. Sensationalism is one aspect of America's bigger-is-better, superlative-crazy culture, one that Graham says has never accepted him, a spindly, self-effacing New Englander who doesn't sugarcoat.
[ترجمه ترگمان]sensationalism یک جنبه از فرهنگ بزرگ تر - بهتر و عالی است، کسی که گراه ام می گوید هرگز او را نپذیرفته است، یک Englander جدید و لاغر، که sugarcoat ندارد
[ترجمه گوگل]حساسیت گرایی یکی از جنبه های فرهنگ بزرگتر، بهتر، برتر و دیوانه آمریکا است گراهام می گوید هرگز او را نپذیرفته است
8. Reminiscence in practice and sensationalism in research break up the history relation of the theories.
[ترجمه ترگمان]reminiscence در عمل و sensationalism در پژوهش از رابطه تاریخی تئوری ها استفاده می کند
[ترجمه گوگل]یادآوری در عمل و حساسیت در پژوهش، ارتباط تاریخی نظریه ها را مختل می کند
9. There is so much tabloid sensationalism.
[ترجمه ترگمان]روزنامه های much زیادی وجود داره
[ترجمه گوگل]بسیار حساس گرایی تابلوئیدی وجود دارد
10. I feel the sensationalism of sex and violence in the newspaper has bad effects on society.
[ترجمه ترگمان]من احساس می کنم که شدت سکس و خشونت در این روزنامه تاثیرات بدی بر جامعه گذاشته است
[ترجمه گوگل]احساس می کنم حساسیت جنسی و خشونت در روزنامه اثرات بدی بر جامعه دارد
11. The tabloids relied on sensationalism to maintain their circulation.
[ترجمه ترگمان]نشریات به sensationalism تکیه کرده بودند تا تیراژ خود را حفظ کنند
[ترجمه گوگل]این تبلوید ها به حساسیت متکی بودند تا گردش خود را حفظ کنند
12. Already one began to hear the nickname Suicide Langford; but that was either sour grapes or silly sensationalism.
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها شروع به شنیدن اسم مستعار خودکشی کرده بود، اما این انگور یا انگور یا sensationalism بود
[ترجمه گوگل]در حال حاضر یک شخص شروع به شنیدن نام مستعار خودکشی لانگفورد کرد اما این انگور ترش بود یا حساسیت احمقانه
13. It involves no recourse to sophistry, and it demystifies and strips of sensationalism the termination of the use of artificial support.
[ترجمه ترگمان]این کار به سفسطه متوسل نمی شود، و آن را demystifies و strips از sensationalism استفاده از حمایت مصنوعی می سازد
[ترجمه گوگل]این امر بدون استفاده از اصلاح طلبان صورت می گیرد و از فساد استفاده از پشتیبانی مصنوعی و از بین بردن حساسیت ها جلوگیری می کند
14. It is an interesting topic but unfortunately this particular author abandons scholarship in the interests of sensationalism.
[ترجمه ترگمان]این یک موضوع جالب است اما متاسفانه این نویسنده خاص، بورس تحصیلی را به نفع sensationalism رها می کند
[ترجمه گوگل]این یک موضوع جالب است، اما متأسفانه این نویسنده خاص، منافع حساسیتی را رها می کند