کلمه جو
صفحه اصلی

toothache


معنی : دندان درد، درد دندان
معانی دیگر : دندان درد، درد دندان

انگلیسی به انگلیسی

• pain in the teeth
toothache is pain in one of your teeth.

اسم ( noun )
• : تعریف: a pain in or close to a tooth.

مترادف و متضاد

دندان درد (اسم)
toothache

درد دندان (اسم)
toothache

جملات نمونه

1. toothache was making me frantic
دندان درد داشت مرا دیوانه می کرد.

2. a nagging toothache
درد دندان رنجه آور

3. he has a toothache and his cheek is swollen
دندانش درد می کند و گونه اش ورم کرده است.

4. a drug to alleviate a toothache
دارویی برای تسکین دندان درد

5. a man excruciated by a toothache
مردی که دچار دندان درد شدید بود

6. the medicine did not allay my toothache
دارو درد دندانم را تسکین نداد.

7. His face was swollen with toothache.
[ترجمه ب گنج جو] لپهاش از درد دندان باد کرده بود.
[ترجمه ترگمان]صورتش از درد ورم کرده بود
[ترجمه گوگل]چهره او با درد دندان متورم شد

8. A toothache racked my jaw.
[ترجمه ترگمان]درد دندان به فک من خورد
[ترجمه گوگل]یک درد دندان به فک من چسبیده بود

9. I've had toothache on and off for a couple of months.
[ترجمه امیررضا رحیم زاده] چند ماه بود که دندان درد داشتم
[ترجمه ترگمان]چند ماه است که درد دندان داشتم
[ترجمه گوگل]چند ماه طول کشید و دندان درد زد

10. I have got toothache, so I must go to a dentist.
[ترجمه ترگمان]، من دندون درد دارم پس باید برم دندون پزشکی
[ترجمه گوگل]دندان درد دارم، بنابراین باید به دندانپزشک مراجعه کنم

11. He gets irritable when he's got toothache.
[ترجمه ترگمان]وقتی درد دندان دارد عصبانی می شود
[ترجمه گوگل]او دچار درد زانو می شود

12. I had terrible toothache all last night.
[ترجمه ترگمان]دیشب درد شدیدی داشتم
[ترجمه گوگل]تمام شب گذشته دندان درد وحشتناکی داشت

13. Her face swelled with the toothache.
[ترجمه امیررضا رحیم زاده] صورتش از درد دندان ورم کرده بود
[ترجمه ترگمان]صورتش از درد دندان ورم کرده بود
[ترجمه گوگل]چهره اش با درد دندان پاره شد

14. My toothache has hung on for a month.
[ترجمه ترگمان] دندون درد من یه ماهه که آویزون شده
[ترجمه گوگل]دندان درد من برای یک ماه آویزان شده است

15. I've got terrible toothache.
[ترجمه ترگمان]درد دندان وحشتناکی دارم
[ترجمه گوگل]دندان درد وحشتناکی دارم

16. I've got a toothache.
[ترجمه ترگمان]درد دندان دارم
[ترجمه گوگل]دندان درد دارم

17. But a toothache can be a singularly uncomfortable experience.
[ترجمه امیررضا رحیم زاده] اما درد دندان می تواند یک تجربه غیرعادی باشد
[ترجمه ترگمان]اما درد دندان می تواند یک تجربه غیرعادی باشد
[ترجمه گوگل]اما یک درد دندان می تواند تجربه ای منحصر به فرد ناراحت کننده باشد

پیشنهاد کاربران

بسیاربیش از اندازه

درد دندان

دندان درد

دندان درد ، درد دندان

دندان درد گاهی اوقات خاص درد ناشی از خوردنضربه نیز معنی می دهد

سردرد

درد دندان ، دندان درد
هردو معنی درست است

خارج از حد
بیش از اندازه
بسیار از خود بیشتر


خارج از حد
بیشتر از کامل شدن
بیش از اندازه
بیش از حد

سرافکندگی - شرمندگی - خجالت زدگی


کلمات دیگر: