کلمه جو
صفحه اصلی

shipmate


معنی : همقطار
معانی دیگر : هم کشتی، همسفر در کشتی، (ملوان) همقطار، همقطار در کشتی

انگلیسی به فارسی

هم قطار (در کشتی)


مشترک، همقطار


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: one who serves on the same ship as someone else; fellow sailor.

• fellow sailor, person who works on the same ship as another person

مترادف و متضاد

همقطار (اسم)
shipmate

جملات نمونه

1. His shipmates stayed at their stations.
[ترجمه ترگمان]shipmates در ایستگاه خود ماندند
[ترجمه گوگل]شرکت کنندگان او در ایستگاه هایشان ماندند

2. He and I were shipmates on a trawler once.
[ترجمه ترگمان]من و اون یه بار سوار trawler شدیم
[ترجمه گوگل]او و من یک بار در یک تریلر شرکت کردند

3. The crew were all old shipmates of previous cruises.
[ترجمه ترگمان]ملاحان همه رفقای قدیم of پیشین کشتی بودند
[ترجمه گوگل]خدمه تمام شرکت های قدیمی کشتی های قبلی بود

4. Naval husbands, she said, were loyal to their shipmates ahead of kith, kin or country.
[ترجمه ترگمان]گفت: شوهران تازه نفس، به رفقای their که پیش از ایشان هستند وفادار هستند
[ترجمه گوگل]او گفت، شوهران نیروی دریایی، نسبت به همتایان خود، پیش از کیت، کین یا کشور، وفادار بودند

5. And Charlie Mallender is exactly that: an old shipmate.
[ترجمه ترگمان]و چارلی Mallender هم دقیقا همین کار را می کند: یک هم کار قدیمی هم کار قدیمی
[ترجمه گوگل]و چارلی مالدنر دقیقا همان شرکت قدیمی است

6. Because of a minor infraction, a shipmate aboard the USS Reeves, bound for Japan, was busted one rank, fined and given extra duty for three weeks.
[ترجمه ترگمان]یکی از اعضای کشتی \"یو اس ری\" که عازم ژاپن شده بود، به دلیل تخلفات جزئی، یک رتبه را از بین برد، جریمه شد و به مدت سه هفته به پرداخت عوارض اضافی پرداخت
[ترجمه گوگل]به دلیل نقض جزئی، یک کشتی گیر در رویارویی ایالات متحده آمریکا با ریبز، که برای ژاپن محدود شده بود، یک رتبه را جریمه کرد، جریمه شد و وظیفه اضافی برای سه هفته پرداخت شد

7. Why?" asked his worried shipmate . "
[ترجمه ترگمان]چرا؟ هم کار worried پرسید: \"
[ترجمه گوگل]چرا؟' از همکاران نگران خود پرسید '

8. Hal could do this when necessary, but most of his communication with his shipmates was by means of the spoken word.
[ترجمه ترگمان]وقتی لازم شد، هال می توانست این کار را بکند، اما بیشتر ارتباط او با رفقای his به معنای کلمه حرف زدن بود
[ترجمه گوگل]هال می تواند این کار را در صورت لزوم انجام دهد، اما بیشتر ارتباط او با همتایانش با استفاده از کلمه گفتاری بود

9. ' Come, Bill, you know me; you know an old shipmate, Bill, surely,'said the stranger.
[ترجمه ترگمان]غریبه گفت: بیل، تو مرا می شناسی، تو هم رفیق قدیمی را می شناسی
[ترجمه گوگل]بیا بیل، من را می شناسید شما، یک شرکت قدیمی را می دانید، بیل، مطمئنا، گفت: غریبه

10. Ay, here it is: ? ? Capt. Kidd's Anchorage ? ? - just the name my shipmate called it.
[ترجمه ترگمان]بله، بفرمایید Anchorage کید \"؟\" رفیق من هم همین اسم را گذاشته بود
[ترجمه گوگل]ایا در اینجا این است؟ ؟ قلعه قات Kidd's Anchorage؟ ؟ - فقط نامی که شرکت مخابراتی آن را نام برد

پیشنهاد کاربران

( ویژه نیروی دریایی ) همدوره ای نظام وظیفه و یا همکار ( در مورد ملوانانی که در یک کشتی خدمت میکنند )

shipmate ( علوم نظامی )
واژه مصوب: هم ناو
تعریف: فردی که در یک برهۀ زمانی با دیگر افراد در یک ناو یا کشتی خدمت می کند یا خدمت کرده است


کلمات دیگر: