کلمه جو
صفحه اصلی

life form

انگلیسی به فارسی

شکل زندگی


انگلیسی به انگلیسی

• a life form is any living thing.

جملات نمونه

1. The idea of cloning extinct life forms still belongs to science fiction.
[ترجمه ترگمان]ایده تولید اشکال حیات منقرض هنوز به داستان های علمی تخیلی تعلق دارد
[ترجمه گوگل]ایده کلونینگ اشکال زندگی انقراض هنوز به علم تخیلی تعلق دارد

2. They are searching for intelligent life forms in other solar systems.
[ترجمه ترگمان]آن ها به دنبال انواع زندگی هوشمند در دیگر سیستم های خورشیدی می گردند
[ترجمه گوگل]آنها در جستجوی دیگر اشکال زندگی هوشمند در سایر سیستم های خورشیدی هستند

3. They evolved from simple life forms that existed millions of years ago.
[ترجمه مریم علیزاده] آنها تکامل یافته ی موجودات زنده ای هستندکه میلیون ها سال پیش وجود داشتند.
[ترجمه ترگمان]آن ها از اشکال ساده زندگی که میلیون ها سال پیش وجود داشتند، تکامل یافتند
[ترجمه گوگل]آنها از اشکال زندگی ساده که میلیونها سال پیش وجود داشت تکامل یافته بودند

4. It seems reasonable to suggest that all life forms on earth share a common origin.
[ترجمه ترگمان]به نظر منطقی می رسد که تمام اشکال زندگی روی زمین یک منشا مشترک دارند
[ترجمه گوگل]به نظر منطقی پیشنهاد می شود که تمام اشکال زندگی بر روی زمین منشا مشترک را به اشتراک بگذارند

5. Between the two, liberalism continued its life, formed its many governments, and practised its bourgeois wisdom and egotism.
[ترجمه ترگمان]بین این دو، لیبرالیسم به زندگی خود ادامه داد، حکومت های بسیاری را تشکیل داد و عقل و خودخواهی بورژوایی خود را به عمل آورد
[ترجمه گوگل]بین این دو، لیبرالیسم زندگی خود را ادامه داد، بسیاری از دولتها را تشکیل می داد، و حکمت بورژوایی و خودخواهی را اجرا می کرد

6. Do you think there are intelligent life forms on other planets?
[ترجمه ترگمان]آیا به نظر شما زندگی هوشمند در دیگر سیارات وجود دارد؟
[ترجمه گوگل]آیا فکر می کنید اشکال حیاتی هوشمند در سیارات دیگر وجود دارد؟

7. But once the first primitive, delicate life forms have arisen, these energetic processes become a hazard to them.
[ترجمه ترگمان]اما زمانی که اولین زندگی ابتدایی و ظریف بوجود آمد، این فرآیندهای پر انرژی برای آن ها یک خطر محسوب می شوند
[ترجمه گوگل]اما هنگامی که نخستین شکل ابتدایی، ظریف زندگی رخ داده است، این فرآیندهای پر انرژی برای آنها خطرناک هستند

8. It is, therefore, the complementary life form to the animals of Earth.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، آن شکل مکمل زندگی به حیوانات زمین است
[ترجمه گوگل]بنابراین، زندگی حیوانی مکمل برای حیوانات زمین است

9. More than a million life forms have developed on this unique spot in the solar system.
[ترجمه ترگمان]بیش از یک میلیون شکل زندگی در این نقطه منحصر به فرد در منظومه شمسی ایجاد شده اند
[ترجمه گوگل]بیش از یک میلیون فرم زندگی در این منظره ی منحصر به فرد در منظومه شمسی توسعه یافته است

10. They searched for the simplest life form they could find, choosing the bread mold Neurospora because its simple gene structure had been well documented.
[ترجمه ترگمان]آن ها به دنبال ساده ترین شکل زندگی بودند که می توانستند پیدا کنند، قالب نان را انتخاب کنند، زیرا ساختار ژن ساده آن به خوبی مستند شده بود
[ترجمه گوگل]آنها در جستجوی ساده ترین شکل زندگی بودند که می توانستند پیدا کنند، انتخاب نئوپورسورا نان، زیرا ساختار ژن ساده آن کاملا مستند بوده است

11. Tree of Life Form: Corrected a misspelling in the tooltip.
[ترجمه ترگمان]درخت زندگی فرم: Corrected یک misspelling در راهنمای آنی است
[ترجمه گوگل]فرم درخت زندگی: تصحیح یک خطای نادرست در راهنمای صحیح

12. The Alien Life form might not have vocal ability for example.
[ترجمه ترگمان]فرم زندگی بیگانه ممکن است دارای توانایی صدا برای مثال نباشد
[ترجمه گوگل]فرم زندگی بیگانه ممکن است برای مثال توانایی صوتی نداشته باشد

13. If every alien life form was wiped out, you'd be dead by now.
[ترجمه ترگمان]اگر همه موجودات فضایی نابود می شدند، تا حالا مرده بودی
[ترجمه گوگل]اگر هر نوع زندگی بیگانه از بین رفته بود، اکنون میمیری

14. What constitutes a sentient life form?
[ترجمه ترگمان]چه چیزی یک شکل زندگی حساس را تشکیل می دهد؟
[ترجمه گوگل]چه چیزی شکل زندگی معنویت را تشکیل می دهد؟

15. The life form functional group component of diversity was a greater determinant of the ecosystem processes than the species component of diversity.
[ترجمه ترگمان]شکل زندگی گروهی کاربردی از تنوع، یک عامل تعیین کننده بزرگ تر از فرایندهای اکوسیستمی به جز تنوع گونه ای تنوع است
[ترجمه گوگل]مولفه گروه زندگی گروهی عملکردی تنوع، تعیین کننده بیشتر فرآیندهای اکوسیستم نسبت به جزء گونه تنوع بود

پیشنهاد کاربران

موجود - موجود زنده

زی نمود؛ گونۀ زنده؛ موجود ذی حیات؛ شکل زندگی؛
[زیست شناسی] زی نمود؛ شکل زیستی.


کلمات دیگر: