کلمه جو
صفحه اصلی

pittance


معنی : مبلغ جزئی، کمک هزینه مختصر، چندرقاز
معانی دیگر : دستمزد کم، حقوق ناچیز، شندر غاز، پاپاسی، حصه ی کوچک، سهم ناچیز

انگلیسی به فارسی

مبلغ جزئی، چندرقاز، کمک هزینه مختصر


کمک هزینه مختصر، مبلغ جزئي، چندرقاز


انگلیسی به انگلیسی

• small allowance, small financial stipend
if you receive a pittance, you receive only a very small amount of money.

مترادف و متضاد

مبلغ جزئی (اسم)
pittance

کمک هزینه مختصر (اسم)
pittance

چندرقاز (اسم)
pittance

small amount


Synonyms: allowance, bit, chicken feed, dribble, drop, drop in the bucket, inadequacy, insufficiency, mite, modicum, peanuts, pension, portion, ration, scrap, slave wages, smidgen, trace, trifle


Antonyms: generosity, lot, plenty


جملات نمونه

1. he received a mere pittance of education
تحصیلات او بسیار کم بود.

2. she works long hours for a pittance
او ساعت های متوالی برای شندرغاز کار می کند.

3. She raised three children on a pittance.
[ترجمه Asl rzei] او 3 فرزندش را با شندرغازی بزرگ کرد ( با یک حقوق کم )
[ترجمه ترگمان]او سه بچه را با a بلند کرد
[ترجمه گوگل]او سه فرزند را در یک کمپین افزایش داد

4. She could barely survive on the pittance she received as a pension.
[ترجمه ترگمان]او به سختی می توانست با پولی که به عنوان حقوق بازنشستگی دریافت می کرد، جان سالم به در ببرد
[ترجمه گوگل]او می تواند به سختی در نجات از او به عنوان یک حقوق بازنشستگی زنده ماندن

5. She could barely survive on the pittance she received as a widow's pension.
[ترجمه ترگمان]او به سختی می توانست با پولی که به عنوان حقوق بازنشستگی دریافت می کرد، جان سالم به در ببرد
[ترجمه گوگل]او می تواند به سختی در نجات از او به عنوان یک حقوق بازنشستگی بیوه زنده ماندن

6. The crop was sold for a pittance.
[ترجمه ترگمان]محصول به قیمت اندکی به فروش رسید
[ترجمه گوگل]این محصول برای خرابکاری فروخته شد

7. Her secretaries work tirelessly for a pittance.
[ترجمه ترگمان]منشی ها به طور خستگی ناپذیر برای a کار می کنند
[ترجمه گوگل]دبیران او برای خستگی ناپذیر کار می کنند

8. Some were shot for a pittance.
[ترجمه ترگمان]بعضی از آن ها به مبلغ ناچیز تیراندازی می کردند
[ترجمه گوگل]بعضی از آنها برای جبران خسارت زده شدند

9. Jack's only complaint was that the pittance he was paid hardly reflected the responsibility placed upon him.
[ترجمه ترگمان]تنها شکایت جک این بود که پولی که به ندرت به او پرداخته شده بود این بود که مسئولیت او را به عهده بگیرد
[ترجمه گوگل]شکایت جک تنها این بود که مبالغ پرداختی او به سختی منجر به مسئولیتی که بر او شده بود را منعکس می کرد

10. By earning a pittance as a contributor to learned periodicals, she managed from time to time to share rooms in London with friends.
[ترجمه ترگمان]او با درآمد اندکی به عنوان یکی از نویسندگان نشریات ادواری در لندن توانست با دوستان خود در لندن به اشتراک بگذارد
[ترجمه گوگل]با به دست آوردن کم هزینه به عنوان کمک به دوره های آموزشی آموخته، او از زمان به زمان مدیریت به اشتراک اتاق در لندن با دوستان

11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

12. No more than a pittance, really, and it made me glad to think about his disappointment.
[ترجمه ترگمان]چیزی بیش از یک دست مزد ناچیز، و باعث شد که من از این ناامید شدن او خوشحال شوم
[ترجمه گوگل]واقعا نه، بیشتر، و من خوشحالم که به ناامیدی فکر می کنم

13. Smith's salary is a mere pittance compared with others in the NBA.
[ترجمه ترگمان]حقوق اسمیت در مقایسه با دیگران در NBA کمی ناچیز است
[ترجمه گوگل]حقوق و دستمزد اسمیت، صرفه جویی در مقایسه با دیگران در NBA است

14. He only pays me a pittance.
[ترجمه ترگمان]اون فقط یه دست مزد ناچیز بهم میده
[ترجمه گوگل]او تنها به من پول می دهد

15. not a pittance of remorse.
[ترجمه ترگمان]حتی یک کم پشیمانی
[ترجمه گوگل]نه کم لطفی از احترام

She works long hours for a pittance.

او ساعت‌های متوالی برای شندرغاز کار می‌کند.


He received a mere pittance of education.

تحصیلات او بسیار کم بود.


پیشنهاد کاربران

چندر غاز
شندر قاز

Mere pittance
چندرغاز


کلمات دیگر: