1. cucumber seed can be sown in may
تخم خیار را می توان در ماه مه کاشت.
2. cucumber vine
نرم ساقه ی خیار
3. a cucumber patch
جالیز خیار
4. a giant cucumber
خیار بسیار بزرگ
5. you must pole cucumber plants
بایستی بته های خیار را با چوب نگهداری.
6. cool as a cucumber
1- خونسرد،مسلط به خود،آرام و متین 2- خنک و راحت،دنج
7. He gave me a huge cucumber.
[ترجمه ترگمان]او یک خیار بزرگ به من داد
[ترجمه گوگل]او به من یک خیار بزرگ داد
8. It's as cool as a cucumber outdoors.
[ترجمه ترگمان]خیار به اندازه یک خیار در بیرون از منزل خنک است
[ترجمه گوگل]به عنوان یک خیار در فضای باز بسیار سرد است
9. Peel the cucumber and chop it into small cubes.
[ترجمه ترگمان]خیار را کم کنید و آن را به تکه های کوچک برید
[ترجمه گوگل]خیار را خرد کرده و آن را به مکعب های کوچک تقسیم کنید
10. She looks efficient and as cool as a cucumber .
[ترجمه ترگمان]او به نظر کارآمد می آید و مثل خیار سرد است
[ترجمه گوگل]او به نظر می رسد کارآمد و سرد به عنوان یک خیار
11. He is as cool as a cucumber upon every act of atrocity.
[ترجمه ترگمان]او به سردی خیار روی هر عمل of است
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک خیار بر روی هر عمل ستم است
12. Cucumber makes me belch.
[ترجمه ترگمان]Cucumber مجبورم کرد آروغ بزنم
[ترجمه گوگل]خیار من را بغل میکند
13. Slice the cucumber thinly.
[ترجمه ترگمان]خیار را به آرامی تکان می دهد
[ترجمه گوگل]خیار نازک را بریزید
14. Serve hot, accompanied by a tomato and cucumber salad.
[ترجمه ترگمان]این غذا را با یک سالاد گوجه فرنگی و خیار سرو کنید
[ترجمه گوگل]خدمت گرم، همراه با سالاد گوجه فرنگی و خیار
15. A cucumber sandwich is curling its lip.
[ترجمه ترگمان]یک ساندویچ خیار روی لب هایش جمع شده است
[ترجمه گوگل]ساندویچ خیار در حال پیچیدن لب خود است
16. Garnish with cucumber strips and cilantro. 4 to 6 servings.
[ترجمه ترگمان]garnish با تکه های خیار و گشنیز دیده می شود ۴ تا ۶ وعده
[ترجمه گوگل]طعم با نوار های خیار و سیب زمینی 4 تا 6 وعده
17. He bit into one of Sarah's ham and cucumber sandwiches; his taste buds appreciated them.
[ترجمه ترگمان]او یکی از ساندویچ گوشت و خیار سارا را گاز زد؛ buds از آن ها قدردانی کرد
[ترجمه گوگل]او به یکی از ساندویچ های سارا و ساندویچ می خورد؛ جوانه های طعم دهنده آنها را قدردانی کرد