کلمه جو
صفحه اصلی

cucumber


معنی : خیار، هر بوته یا میوه خیاری شکل
معانی دیگر : (میوه ی این گیاه) خیار، (گیاه شناسی) بته ی خیار (cucumis sativus از خانواده ی gourd که گیاهی خزنده و آویزی است)

انگلیسی به فارسی

خیار، هر بوته یا میوه خیاری‌شکل


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: an edible fruit of a creeping vine, usu. long and cylindrical with a hard green skin and greenish white flesh.

(2) تعریف: the vine itself.

• green vegetable which grows on vines
a cucumber is a long vegetable with a dark green skin and white flesh, usually eaten uncooked in salad.

مترادف و متضاد

خیار (اسم)
option, cucumber

هر بوته یا میوه خیاری شکل (اسم)
cucumber

جملات نمونه

1. cucumber seed can be sown in may
تخم خیار را می توان در ماه مه کاشت.

2. cucumber vine
نرم ساقه ی خیار

3. a cucumber patch
جالیز خیار

4. a giant cucumber
خیار بسیار بزرگ

5. you must pole cucumber plants
بایستی بته های خیار را با چوب نگهداری.

6. cool as a cucumber
1- خونسرد،مسلط به خود،آرام و متین 2- خنک و راحت،دنج

7. He gave me a huge cucumber.
[ترجمه ترگمان]او یک خیار بزرگ به من داد
[ترجمه گوگل]او به من یک خیار بزرگ داد

8. It's as cool as a cucumber outdoors.
[ترجمه ترگمان]خیار به اندازه یک خیار در بیرون از منزل خنک است
[ترجمه گوگل]به عنوان یک خیار در فضای باز بسیار سرد است

9. Peel the cucumber and chop it into small cubes.
[ترجمه ترگمان]خیار را کم کنید و آن را به تکه های کوچک برید
[ترجمه گوگل]خیار را خرد کرده و آن را به مکعب های کوچک تقسیم کنید

10. She looks efficient and as cool as a cucumber .
[ترجمه ترگمان]او به نظر کارآمد می آید و مثل خیار سرد است
[ترجمه گوگل]او به نظر می رسد کارآمد و سرد به عنوان یک خیار

11. He is as cool as a cucumber upon every act of atrocity.
[ترجمه ترگمان]او به سردی خیار روی هر عمل of است
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک خیار بر روی هر عمل ستم است

12. Cucumber makes me belch.
[ترجمه ترگمان]Cucumber مجبورم کرد آروغ بزنم
[ترجمه گوگل]خیار من را بغل میکند

13. Slice the cucumber thinly.
[ترجمه ترگمان]خیار را به آرامی تکان می دهد
[ترجمه گوگل]خیار نازک را بریزید

14. Serve hot, accompanied by a tomato and cucumber salad.
[ترجمه ترگمان]این غذا را با یک سالاد گوجه فرنگی و خیار سرو کنید
[ترجمه گوگل]خدمت گرم، همراه با سالاد گوجه فرنگی و خیار

15. A cucumber sandwich is curling its lip.
[ترجمه ترگمان]یک ساندویچ خیار روی لب هایش جمع شده است
[ترجمه گوگل]ساندویچ خیار در حال پیچیدن لب خود است

16. Garnish with cucumber strips and cilantro. 4 to 6 servings.
[ترجمه ترگمان]garnish با تکه های خیار و گشنیز دیده می شود ۴ تا ۶ وعده
[ترجمه گوگل]طعم با نوار های خیار و سیب زمینی 4 تا 6 وعده

17. He bit into one of Sarah's ham and cucumber sandwiches; his taste buds appreciated them.
[ترجمه ترگمان]او یکی از ساندویچ گوشت و خیار سارا را گاز زد؛ buds از آن ها قدردانی کرد
[ترجمه گوگل]او به یکی از ساندویچ های سارا و ساندویچ می خورد؛ جوانه های طعم دهنده آنها را قدردانی کرد

Cucumbers are often used in salads.

خیار را معمولاً در سالاد مصرف می‌کنند.


اصطلاحات

cool as a cucumber

1- خونسرد، مسلط به خود، آرام و متین 2- خنک و راحت، دنج


پیشنهاد کاربران

با سلام و احترام.
برای خیار چنبر که در انگلیسی با عنوان armenian cucumber نامیده میشودسه عبارت دیگر که مترادف بوده و معنی خیار چنبر میدهند نیز استفاده میشود. لطفا در صورت امکان این سه ورودی برای کلمه خیار چنبر در دیکشنری ( انگلیسی به فارسی و فارسی به انگلیسی ) افزوده شود:

snake cucumber
yard - long cucumber
snake melon


خربازه. . خیار


خیار


کلمات دیگر: