کلمه جو
صفحه اصلی

futon


(ژاپنی) تشک

انگلیسی به فارسی

(ژاپنی) تشک


فوتون


انگلیسی به انگلیسی

• type of japanese fold-out sofa bed; type of japanese mattress

مترادف و متضاد

sofa bed


Synonyms: convertible sofa, couch, davenport, daybed, sofa


جملات نمونه

1. Let's fold up the futon.
[ترجمه ترگمان]بذار زمین رو جمع و جور کنیم
[ترجمه گوگل]بیایید آپارتمان را بسازیم

2. Let's put the futon away.
[ترجمه ترگمان]بیا کاناپه رو بذاریم کنار
[ترجمه گوگل]بیایید آینده را دور کنیم

3. Let's spread out the futon.
[ترجمه ترگمان]بیا the رو پهن کنیم
[ترجمه گوگل]بیایید آفتون را گسترش دهیم

4. Have you got futon beds in stock or will I have to order one?
[ترجمه ترگمان]تو تخت زمینی داری یا من باید سفارش بدم؟
[ترجمه گوگل]آیا تا به حال در صندوق های آپارتمانی قرار گرفته اید یا من باید یکی را سفارش بدهم؟

5. Let's get the futon out.
[ترجمه ترگمان]بذار اون تخت رو خالی کنیم
[ترجمه گوگل]بیایید آینده را بیرون کنیم

6. Pictures of that futon on the floor.
[ترجمه ترگمان] عکس های اون تخت زمینی رو زمین
[ترجمه گوگل]تصاویری از آن اتتون بر روی زمین

7. When we return to our room, the futon are spread on the tatami mats, ready for us to sleep.
[ترجمه ترگمان]وقتی به اتاق خودمان باز گردیم، تخت زمینی روی the گسترده می شود و آماده خواب است
[ترجمه گوگل]هنگامی که ما به اتاق ما می رویم، فتانه بر روی تشک های تاتامی پخش می شود، آماده برای خواب ماست

8. I'm hanging up this futon to dry.
[ترجمه ترگمان]من تخت تخت رو آویزون می کنم تا خشک بشم
[ترجمه گوگل]من آویزان این اتتون را خشک می کنم

9. I also lost a lot of clothes and books, a futon and a wood-frame bunk bed.
[ترجمه ترگمان]من همچنین تعداد زیادی لباس و کتاب، یک futon و یک تخت تخت چوبی از دست دادم
[ترجمه گوگل]من همچنین بسیاری از لباس ها و کتاب ها، اتون و تخت دوچرخه چوب را از دست دادم

10. Try putting him in a bedside co-sleeper?bassinet, on a mattress or futon at the foot of your bed, or even sleeping in another room with a sibling.
[ترجمه ترگمان]سعی کنید او را در کنار تخت کنار بس تر قرار دهید؟ یک گهواره bassinet در یک تشک و یا futon در پای تخت خواب خود و یا حتی در یک اتاق دیگر با خواهر و برادر خود خوابیده باشد
[ترجمه گوگل]سعی کنید او را در کنار همسر خوابگاه یا bassinet، در یک تشک یا futon در پای تخت خود قرار دهید یا حتی در یک اتاق دیگر با یک خواهر و برادر بخوابید

11. Get up now, and don't forget to fold up the futon.
[ترجمه ترگمان]همین الان بلند شو و یادت نره که تخت زمینی رو جمع کنی
[ترجمه گوگل]در حال حاضر بیدار شوید و فراموش نکنید که تا انتهای آن را بپوشانید

پیشنهاد کاربران

تخت خواب هایی که جمع میشود و تبدیل به مبل میشودکه معمولا در اتاق هایی که کمبود جا وجود دارد استفاده میشود.
اگر متوجه نشدید futon را گوگل کنید و به تصاویرش نگاه کنید.

کاناپۀ تخت شو، مبل تخت خواب شو

معنیش:
کاناپه تخت شو


کلمات دیگر: