کلمه جو
صفحه اصلی

grime


معنی : دوده، چرک سیاه کردن، چرک کردن
معانی دیگر : چرک و کثافت (به ویژه اگر سیاه باشد)، خلیش

انگلیسی به فارسی

دوده، چرک سیاه کردن، چرک کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: dirt, soot, or the like, esp. clinging to or embedded in a surface.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: grimes, griming, grimed
• : تعریف: to cover with grime.

• layer of dirt or other filth covering or ingrained in a surface
make dirty, cover with grime, soil, make filthy
grime is dirt on the surface of something.

مترادف و متضاد

دوده (اسم)
smut, black, grime, soot, lampblack, colly

چرک سیاه کردن (فعل)
grime

چرک کردن (فعل)
soil, putrefy, begrime, stain, fester, grime, moil, draggle, suppurate

dirt


Synonyms: crud, dust, film, filth, gook, gunk, muck, smudge, smut, soil, soot, tarnish


Antonyms: cleanliness, purity


جملات نمونه

1. the boy's legs were covered with grime
پاهای پسر از کثافت سیاه شده بود.

2. The walls were covered in grime.
[ترجمه ترگمان]دیوارها از چرک و کثافت پوشیده شده بودند
[ترجمه گوگل]دیوارها در گرما پوشیده شده بودند

3. The windows were nearly opaque with grime.
[ترجمه ترگمان]پنجره ها از دوده سیاه کدر بودند
[ترجمه گوگل]پنجره ها تقریبا مات بود

4. His face and hands were coverd with grime from the coal dust.
[ترجمه ترگمان]صورت و دست هایش کثیف و کثیف شده بود
[ترجمه گوگل]چهره و دست او از گرد و غبار زغال سنگ پوشیده شده بود

5. His face was covered with grime.
[ترجمه ترگمان]صورتش از چرک و کثافت پوشیده شده بود
[ترجمه گوگل]صورتش پوشیده شده بود

6. Kelly got the grime off his hands before rejoining her in the kitchen.
[ترجمه ترگمان]کلی \"قبل از اینکه\" هاوس \"بیاد تو آشپزخونه، the رو از دست داده\"
[ترجمه گوگل]کلی قبل از ورود مجدد به آشپزخانه دستش را از دستش گرفت

7. Huge chimneys belched forth smoke and grime.
[ترجمه ترگمان]دودکش بسیار بزرگ دود و دود از آن بیرون زد
[ترجمه گوگل]دودکش های بزرگ دود و دود را از بین می برد

8. Cold Cream Cleanser dissolves grime and waterproof make-up.
[ترجمه ترگمان]Cleanser کرم سرد، دوده و دوده را حل می کند
[ترجمه گوگل]کرم ضدآفتاب سرامیک و ضدآفتاب را از بین میبرد

9. A malodorous checked jacket, stiff with grime, was unbuttoned, the left flap lying open.
[ترجمه ترگمان]یک ژاکت بد بو که از چرک و چرک و چرک شده بود، دکمه های چپش را باز کرده بود
[ترجمه گوگل]یک جلیقه چکش مضطرب، با سستی سفت و محکم محکم شده بود، فلپ سمت چپ باز بود

10. And yet, amidst the dirt and grime, grew the occasional camomile, white flowers pressing strongly towards the sun.
[ترجمه ترگمان]و با این حال، در میان آن همه کثافت و کثافت، گاهی گل camomile گل می چید، گل های سفید به شدت به خورشید فشار می آورد
[ترجمه گوگل]و در عین حال، در میان خاک و خاک، گهواره گاه به گاه، گل های سفید، به شدت به سمت خورشید، رشد کرد

11. Use a soft bristle brush to loosen the grime and if possible a sprayer to wash it all off.
[ترجمه ترگمان]از برس نرم bristle استفاده کنید تا دوده و دوده را شل کنید و اگر ممکن است a برای شستن کامل آن وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]از یک برس نرم برس استفاده کنید تا جوش را خنک نگه دارید و در صورت امکان یک اسپری برای شستشو کردن آن استفاده کنید

12. His hand were black with grime from working on the car.
[ترجمه ترگمان]دستش از کار کردن روی ماشین سیاه بود
[ترجمه گوگل]دستش از کار بر روی ماشین سیاه و سفید بود

13. It is subject to grease and grime from the hands, occasional coffee spills, cigarette ash, dead flies and sandwich crumbs.
[ترجمه ترگمان]این موضوع مربوط به چربی و دوده از دست، گاه گاه قهوه، خاکستر سیگار، مگس های مرده و خرده های نان است
[ترجمه گوگل]این موضوع به دلیل چربی و رطوبت از دست، نوشیدن قهوه گاه به گاه، خاکستر سیگار، مگس های مرده و خرده ساندویچ است

14. Dust-wreathed propellers turn overhead, twisting and turning the grime of centuries into the crannies of the moulded ceiling.
[ترجمه ترگمان]پروانه های غبار از بالای سرشان می چرخند و دیوارها را درهم پیچ می دهند و به درون شکاف سقف moulded فرو می روند
[ترجمه گوگل]پروانه های مجهز به گرد و غبار به نوبه خود سربار، پیچ و تاب و تبدیل سحر و جادو از قرن ها به لبه های سقف قالب

The boy's legs were covered with grime.

پاهای پسر از کثافت سیاه شده بود.


پیشنهاد کاربران

مترادف filth - Muck - dirt
فساد اخلاقی، آلودگی، کثافت

کثیفی , آلودگی

# The walls were covered in grime
# The boy's legs were covered with grime
# The ends of the sleeves were black with grime
# The men were caked in layers of filth and grime


کلمات دیگر: