کلمه جو
صفحه اصلی

in the course of


طی، در حین، به هنگام

انگلیسی به انگلیسی

• during

جملات نمونه

1. In the course of evolution, some birds have lost the power of flight.
[ترجمه ترگمان]در دوره تکامل، برخی پرندگان قدرت پرواز را از دست داده اند
[ترجمه گوگل]در جریان تکامل، بعضی پرندگان قدرت پرواز را از دست داده اند

2. Duff called me in the course of our conversation.
[ترجمه ترگمان]دف در حین گفتگو با من تماس گرفت
[ترجمه گوگل]داف من را در جریان صحبت ما فرا خواند

3. In the course of the argument, the most enormous errors of fact simply pullulated.
[ترجمه ترگمان]در این بحث، most اشتباه ات در واقع pullulated است
[ترجمه گوگل]در جریان این استدلال، اشتباهات عظیم فراگیر در واقع به سادگی کشف شد

4. Several new party members resiled in the course of time.
[ترجمه ترگمان]چند تن از اعضای جدید حزب در طول زمان resiled کردند
[ترجمه گوگل]تعدادی از اعضای حزب جدید در طول زمان مجبور شدند

5. Be patient : you will be promoted in the course of time.
[ترجمه ترگمان]صبور باشید: در دوره زمانی ارتقا خواهید یافت
[ترجمه گوگل]صبور باشید: در طول زمان ترویج خواهید شد

6. In the course of researching customer needs, we discovered how few families have adequate life insurance.
[ترجمه ترگمان]در دوره تحقیق نیازهای مشتری متوجه شدیم که چند خانواده بیمه عمر کافی دارند
[ترجمه گوگل]در طی تحقیق در مورد نیازهای مشتریان، ما کشف کردیم که چند خانواده دارای بیمه کافی زندگی هستند

7. She was propositioned several times in the course of the evening.
[ترجمه ترگمان]طی شب چندین بار به او پیشنهاد کار داده بودند
[ترجمه گوگل]او چندین بار در طول شب پیشنهاد شده بود

8. In the course of the 1930s steel production in Britain approximately doubled.
[ترجمه ترگمان]در طول دهه ۱۹۳۰، تولید فولاد در بریتانیا تقریبا دو برابر شد
[ترجمه گوگل]در طول دهه 1930 تولید فولاد در بریتانیا تقریبا دو برابر شد

9. In the course of my everyday life, I had very little contact with teenagers.
[ترجمه ترگمان]در طول زندگی روزمره من، ارتباط بسیار کمی با نوجوانان داشتم
[ترجمه گوگل]در طول زندگی روزمره من با نوجوانان ارتباط بسیار کمی داشتم

10. They were charged with obstructing the police in the course of their duty.
[ترجمه ترگمان]آن ها متهم به مسدود کردن پلیس در حین انجام وظیفه بودند
[ترجمه گوگل]آنها متهم به مسدود کردن پلیس در حین انجام وظیفه شدند

11. In the course of the years many books had accumulated in the house.
[ترجمه ترگمان]طی سال ها، بسیاری از کتاب ها در خانه جمع شده بودند
[ترجمه گوگل]در طول سال ها، بسیاری از کتاب ها در خانه جمع شده بودند

12. She'll get used to school in the course of time.
[ترجمه ترگمان]او در طول زمان به مدرسه عادت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]او در طول زمان به مدرسه میرود

13. I expect they plan to have children in the course of time.
[ترجمه ترگمان]من انتظار دارم که آن ها در طول زمان بچه دار شوند
[ترجمه گوگل]من انتظار دارم که آنها قصد دارند فرزندان خود را در طول زمان داشته باشند

14. In the course of the experiments, they came across a series of new problems.
[ترجمه ترگمان]در طول آزمایش ها، آن ها با یک سری مشکلات جدید روبرو شدند
[ترجمه گوگل]در جریان آزمایشات، آنها با یک سری مشکلات جدید روبه رو شدند

15. I hope the problem could be settled in the course of nature.
[ترجمه ترگمان]امیدوارم مشکل در طبیعت حل بشه
[ترجمه گوگل]امیدوارم مشکل در طبیعت حل شود

پیشنهاد کاربران

در خصوصِ

در طول

در جریانِ

در بحبوحه ی، درخلالِ، در زمانِ

در طی، در خلال، در طول

in the course of which
که در طی آن


کلمات دیگر: