کلمه جو
صفحه اصلی

held up

پیشنهاد کاربران

Stuck

be delayed

دریافت کردن

بالا نگه داشتن

دزد زد.

سرقت شده توسط کسی
دست برد زدن
being held up

معنی گرفتار شدن هم داره برای مثال جمله ای دیدم که زده بود وی گات هلد آپ این ترفیک=
ما در ترافیک گرفتار شده بودیم ( یا گیر افتاده بودیم ) - - البته در این صورت با گت میاد ( get )

برپا کردن
برگزار کردن

مهار کردن

معطل شدن توی ترافیک

I have been held up at gunpoint three point
من سه بار گیر افتادم به زور اسلحه
دیالوگ سریال suite فصل یک اپیزود ۵

ب تعویق افتادن


کلمات دیگر: