کلمه جو
صفحه اصلی

inveterate


معنی : معتاد، ریشه کرده، دیرنه، کینهامیز
معانی دیگر : دیرین، دیرینه، کهن، قدیمی، سابقه دار، خو گرفته، ریشه دار، ژرف، سر سخت

انگلیسی به فارسی

دیرنه، ریشه کرده، معتاد، سر سخت، کینه آمیز


مقتدر، دیرنه، معتاد، ریشه کرده، کینهامیز


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: inveterately (adv.), inveteracy (n.)
(1) تعریف: persisting in a habit, action, feeling, or the like.
مشابه: confirmed, habitual

- She was an inveterate gossip and could never resist passing on whatever scuttlebutt she chanced to hear.
[ترجمه ahmad fallah] او یک شایعه پرداز با سابقه بود و هرگز نمی توانست در برابر نادیده گرفتن هر شایعاتی که دنبال شنیدنش بود مقاومت کند.
[ترجمه ترگمان] از قرار معلوم، او در مورد هر اتفاقی که بر حسب تصادف می دید مقاومت می کرد و هرگز نمی توانست در برابر هر چیزی که تصادفا به گوشش می رسید مقاومت کند
[ترجمه گوگل] او یک شایستگی متواضع بود و هرگز نمی توانست در برابر هر چیزی که می توانست بشنود، مقاومت کند

(2) تعریف: firmly established after continuing for some time, as a chronic illness.
مشابه: chronic

• ingrained, deeply rooted, firmly established
you use inveterate to say that someone has been doing something for a long time and that they are not likely to stop doing it. for example, an inveterate liar is someone who has always told lies and who will probably continue to tell lies; a formal word.

مترادف و متضاد

معتاد (صفت)
accustomed, addicted, habituated, inveterate, habitual, wonted, usual

ریشه کرده (صفت)
deep-rooted, inveterate

دیرنه (صفت)
inveterate, ingrain

کینهامیز (صفت)
inveterate

long-standing, established


Synonyms: abiding, accustomed, addicted, chronic, confirmed, continuing, customary, deep-rooted, deep-seated, dyed-in-the-wool, enduring, entrenched, fixed, habitual, habituated, hard-core, hardened, inbred, incorrigible, incurable, indurated, ineradicable, ingrained, innate, lifelong, long-lasting, long-lived, obstinate, old, perennial, permanent, persistent, persisting, set, settled, stubborn, sworn, usual


Antonyms: short-lived


جملات نمونه

1. an inveterate enemy
دشمن دیرینه

2. his inveterate love of alcohol
عشق عمیق او به الکل

3. I am sometimes accused of being an inveterate poseur.
[ترجمه ترگمان]من گاهی متهم می شوم که مرتکب گناه شده ام
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات متهم هستم که یک poseur استوار است

4. And what about us inveterate spinsters, us permanent bachelors?
[ترجمه ترگمان]در مورد ما spinsters inveterate چی؟ ما bachelors دائمی هستیم؟
[ترجمه گوگل]و در مورد ما spinsters مقتدر، ما لیسانس دائمی ما؟

5. Over the jacket she wore the inveterate shawl of cockney women.
[ترجمه ترگمان]روی کت، شال ناشی از women زنانه را پوشیده بود
[ترجمه گوگل]او بیش از ژاکت، شال وحشی از زنان کوکا را پوشید

6. Academic staff are voracious readers and inveterate talkers.
[ترجمه ترگمان]کارکنان آکادمیک، خوانندگان voracious و آدم های حراف هستند
[ترجمه گوگل]کارکنان آکادمیک خوانندگان غریبه و سخنگویان غریبه هستند

7. He is also an inveterate hater of Mrs Joe, whom he attacks secretly, inflicting injuries from which she eventually dies.
[ترجمه ترگمان]او از خانم جو که به طور مخفیانه به او حمله می کند و صدماتی که در نهایت می میرد را وارد می کند
[ترجمه گوگل]او همچنین دروغ محض خانم جو است که او مخفیانه حمل می کند و باعث آسیب زایی می شود که او در نهایت جان می گیرد

8. Rosa, you should remember, is an inveterate joker.
[ترجمه ترگمان]رو زا، تو باید به یاد داشته باشی که یک دلقکی بیش نیست
[ترجمه گوگل]رزا، شما باید به یاد داشته باشید، جادوگر مقتدر است

9. Many inveterate smokers are never able to quit completely.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از افراد معتاد به مصرف کنندگان هرگز نمی توانند به طور کامل کار را ترک کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از افراد سیگاری معتدل هرگز قادر به ترک کامل نیستند

10. Deng was no automatic lover of liberty, no inveterate believer in the virtues of pluralism.
[ترجمه ترگمان]دنگ هیچ عاشق اتوماتیک آزادی نبود، بدون هیچ مومنی که به مزایای جمع گرایی اعتقاد داشت
[ترجمه گوگل]دنگ هیچ عاشق اتوماتیک آزادی نبود، هیچ اعتقادی سختگیرانه در فضایل پلورالیسم

11. Edmond Dant è s. An inveterate Bonapartist ; took an active part in the return from the Island of Elba.
[ترجمه ترگمان]ادموند دانته هست یکی از طرفداران بناپارت بود و در بازگشت از جزیره الب یک شرکت فعال داشت
[ترجمه گوگل]ادموند دنت è یک بناپارتیست متعصب؛ در زمان بازگشت از جزیره البا عضو فعال شد

12. Marcovaldo the irrepressible dreamer, Marcovaldo the inveterate schemer.
[ترجمه ترگمان]آدم خیال می کند که آدم خیال می کند که در این رویا فرو می رود
[ترجمه گوگل]مارکوالدو رویا سرگردان، مارکوودالو، سرگردان تندرو

13. While he is sometimes viewed as the West's inveterate enemy, Yamani has often taken conciliatory stances.
[ترجمه ترگمان]در حالی که او گاهی به عنوان دشمن دیرینه غربی شناخته می شود، اما یمنی اغلب حالت مصالحه آمیز پیدا کرده است
[ترجمه گوگل]در حالی که او گاهی اوقات به عنوان دشمن تبهکار غرب شناخته می شود، یامانی اغلب موضع گیری های مخالف را پذیرفته است

14. She was an inveterate experimenter in these things.
[ترجمه ترگمان]در این گونه موارد، بیش از حد معمول بود
[ترجمه گوگل]او در این موارد یک تجربه آزمایشی بود

an inveterate enemy

دشمن دیرینه


his inveterate love of alcohol

عشق عمیق او به الکل


پیشنهاد کاربران

دروغ

سابقه دار

با سابقه

( شخص ) کهنه کار


کلمات دیگر: