کلمه جو
صفحه اصلی

mentally ill

انگلیسی به انگلیسی

• suffering from a mental illness

جملات نمونه

1. A mentally ill man was mauled after climbing into the lions' enclosure at London Zoo.
[ترجمه ترگمان]بعد از رفتن به محوطه شیران در باغ وحش لندن، یک مرد بیمار روانی او را سوراخ کرده بود
[ترجمه گوگل]یک مرد بیمار روانی پس از بالا رفتن به محوطه شیرها در باغ وحش لندن ملا شد

2. Only a small minority of the mentally ill are liable to harm themselves or others.
[ترجمه ترگمان]تنها اقلیت کوچکی از بیماران روانی قادر به آسیب رساندن به خود یا دیگران نیستند
[ترجمه گوگل]فقط یک اقلیت کوچکی از بیماران روانی مسئول خود و دیگران هستند

3. The trend is towards reintegrating mentally ill people into the community.
[ترجمه ترگمان]این گرایش به سمت reintegrating افراد بیمار روانی در جامعه است
[ترجمه گوگل]روند این است که افراد مجدد روان در جامعه را مجددا ادغام کنند

4. He is mentally ill and cannot be held accountable for his actions.
[ترجمه ترگمان]او به لحاظ ذهنی بیمار است و نمی تواند پاسخگوی اعمال خود باشد
[ترجمه گوگل]او ذهنی بیمار است و نمی تواند برای اقداماتش پاسخگو باشد

5. The current arrangements for the care of severely mentally ill people are inadequate to meet their needs.
[ترجمه ترگمان]ترتیبات فعلی برای مراقبت از افراد بیمار به شدت بیمار برای رفع نیازهای آن ها کافی نیست
[ترجمه گوگل]دستورالعمل های فعلی برای مراقبت از افراد مبتلا به شدت بیماری روانی برای پاسخگویی به نیازهای آنها ناکافی است

6. He is mentally ill and cannot be held responsible for his actions.
[ترجمه ترگمان]او به لحاظ ذهنی بیمار است و نمی تواند مسئول اعمالش باشد
[ترجمه گوگل]او از لحاظ ذهنی بیمار است و نمی تواند مسئول اقداماتش باشد

7. Many mentally ill people are themselves unhappy about the idea of community care.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از افراد بیمار روانی در مورد ایده مراقبت اجتماعی ناراضی هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از افراد مبتلا به بیماری روانی خود در مورد ایده مراقبت از جامعه ناراحت هستند

8. Mentally ill patients will be under the care of a psychiatrist.
[ترجمه ترگمان]از نظر روانی بیماران روانی بیمار تحت مراقبت یک روان پزشک خواهد بود
[ترجمه گوگل]بیماران مضطرب تحت مراقبت روانپزشک قرار خواهند گرفت

9. I used to work with the mentally ill.
[ترجمه ترگمان]من قبلا با بیمار روانی کار می کردم
[ترجمه گوگل]من با افراد ذهنی کار می کردم

10. These were avoided, as the homeless mentally ill tend to have a low toleration for lengthy interviews.
[ترجمه ترگمان]از این موارد اجتناب شد، زیرا بیمار روانی بی خانمان تمایل به رواداری مذهبی پایینی برای مصاحبه های طولانی داشت
[ترجمه گوگل]از آنجا که بیماران مبتلا به بیماری روانی بی حد و حصر برای مصاحبه طولانی تمایل داشتند، این امر اجتناب شد

11. Only a few of the surveys of homeless mentally ill people have inquired about any history of psychiatric treatment.
[ترجمه ترگمان]تنها چند نفر از تحقیقات در مورد افراد بیمار روانی در مورد سابقه درمان روانی سوال کرده اند
[ترجمه گوگل]فقط چند مورد از مشاهدات افراد مبتلا به بیماری روانی بی خانمان در مورد هر گونه سابقه درمان روانپزشکی مورد پرسش قرار گرفته اند

12. He works in a hostel for the mentally ill.
[ترجمه ترگمان]در یک هتل برای بیماری روحی کار می کند
[ترجمه گوگل]او در یک خوابگاه برای بیماران روانی کار می کند

13. Similar circumstances befall mentally ill people in many other parts of the world.
[ترجمه ترگمان]شرایط مشابهی برای افراد بیمار روانی در بسیاری از نقاط جهان رخ می دهد
[ترجمه گوگل]شرایط مشابه افراد مبتلا به اختلالات روانی در بسیاری از نقاط دیگر جهان به وقوع می پیوندند

14. The committee acknowledges that mentally ill people in the community are not receiving the care and treatment they need.
[ترجمه ترگمان]این کمیته تایید می کند که افراد بیمار روانی در جامعه مراقبت های بهداشتی و درمانی که نیاز دارند را دریافت نمی کنند
[ترجمه گوگل]این کمیته اذعان می کند که افراد مبتلا به اختلالات روانی در جامعه از مراقبت و درمان لازم برخوردار نیستند

پیشنهاد کاربران

بیمار روانی

بیماری روانی


کلمات دیگر: