کلمه جو
صفحه اصلی

undertaken

پیشنهاد کاربران

تحت تعهد

مشخص

تحت بررسی

متقبل شده. به عهده گرفته شده

انجام یافتن

تعهد کردن

متضمن، متقبل

متعهد عهده دار

بر دوشِ، به عهده یِ

در نظر گرفته شده

محوله مثلا وظایف محوله

متعهد شدن

it was undertaken
به کار گرفته شد . انجام گرفت ، صورت گرفت .


کلمات دیگر: