تحت تعهد
undertaken
پیشنهاد کاربران
مشخص
تحت بررسی
متقبل شده. به عهده گرفته شده
انجام یافتن
تعهد کردن
متضمن، متقبل
متعهد عهده دار
بر دوشِ، به عهده یِ
در نظر گرفته شده
محوله مثلا وظایف محوله
متعهد شدن
it was undertaken
به کار گرفته شد . انجام گرفت ، صورت گرفت .
به کار گرفته شد . انجام گرفت ، صورت گرفت .
کلمات دیگر: