اکثرااغلب
nine times out of ten
اکثرااغلب
انگلیسی به انگلیسی
• most of the time, usually
جملات نمونه
1. Nine times out of ten she's right.
[ترجمه ترگمان]نه دفعه از ده برابر
[ترجمه گوگل]نه بار از ده او حق دارد
[ترجمه گوگل]نه بار از ده او حق دارد
2. When they want something, nine times out of ten they get it.
[ترجمه ترگمان]وقتی چیزی رو میخوان ۹ بار از ده برابر میشن
[ترجمه گوگل]هنگامی که آنها چیزی را می خواهند، نه بار از ده آنها آن را دریافت می کنند
[ترجمه گوگل]هنگامی که آنها چیزی را می خواهند، نه بار از ده آنها آن را دریافت می کنند
3. Nine times out of ten, you can fix it.
[ترجمه ترگمان]نه تا از ساعت ده، شما می توانید آن را اصلاح کنید
[ترجمه گوگل]نه بار از ده، شما می توانید آن را تعمیر کنید
[ترجمه گوگل]نه بار از ده، شما می توانید آن را تعمیر کنید
4. Nine times out of ten she gives the right answer.
[ترجمه ترگمان]۹ بار از ده برابر جواب درست را می دهد
[ترجمه گوگل]نه بار از ده بار او جواب درست را می دهد
[ترجمه گوگل]نه بار از ده بار او جواب درست را می دهد
5. Nine times out of ten we can solve the problem over the phone.
[ترجمه ترگمان]۹ تا از ساعت ده ما می توانیم مشکل را از طریق تلفن حل کنیم
[ترجمه گوگل]نه بار از ده ما می توانیم مشکل را بر روی گوشی حل کنیم
[ترجمه گوگل]نه بار از ده ما می توانیم مشکل را بر روی گوشی حل کنیم
6. Nine times out of ten our opponents will beat us. We just hope this is the one in ten.
[ترجمه ترگمان]نه بار از ده رقیب ما ما را شکست خواهند داد ما فقط امیدواریم که این یکی از ده باشد
[ترجمه گوگل]نه بار از ده مخالف ما ما را ضرب و شتم خواهد کرد ما فقط امیدواریم که این یکی از دهم باشد
[ترجمه گوگل]نه بار از ده مخالف ما ما را ضرب و شتم خواهد کرد ما فقط امیدواریم که این یکی از دهم باشد
7. Nine times out of ten I just skip breakfast and have a coffee.
[ترجمه ترگمان]نه دفعه بعد از ده بار من فقط از صبحونه میرم بیرون و یه قهوه می خورم
[ترجمه گوگل]نه بار از ده بار من فقط صبحانه می خورم و قهوه می خورم
[ترجمه گوگل]نه بار از ده بار من فقط صبحانه می خورم و قهوه می خورم
8. Nine times out of ten it's a female behind the counter.
[ترجمه ترگمان]۹ بار از ده برابر یک زن پشت پیشخوان است
[ترجمه گوگل]نه بار از ده نفر آن زن پشت شمارنده است
[ترجمه گوگل]نه بار از ده نفر آن زن پشت شمارنده است
9. Nine times out of ten, jobs that become vacant are filled from inside the organization.
[ترجمه ترگمان]نه بار از ساعت ده، مشاغلی که خالی می شوند از داخل سازمان پر می شوند
[ترجمه گوگل]نه بار از ده، شغل هایی که خالی می شوند از داخل سازمان پر می شوند
[ترجمه گوگل]نه بار از ده، شغل هایی که خالی می شوند از داخل سازمان پر می شوند
10. If you ask for clarification then nine times out of ten you will get it.
[ترجمه ترگمان]اگر خواهان شفاف سازی باشید، نه بار از ساعت ده شما آن را دریافت خواهید کرد
[ترجمه گوگل]اگر شما برای روشن شدن بخواهید پس از نه بار از ده شما آن را دریافت خواهید کرد
[ترجمه گوگل]اگر شما برای روشن شدن بخواهید پس از نه بار از ده شما آن را دریافت خواهید کرد
11. Nine times out of ten they're both totally wrong and sometimes I have to stop myself from butting in.
[ترجمه ترگمان]نه دفعه از ده برابر، هر دو اشتباه می کنند و بعضی وقت ها هم باید جلوی خودم را بگیرم
[ترجمه گوگل]نه بار از ده آنها هر دو کاملا اشتباه هستند و گاهی اوقات من باید خودم را متوقف کنم
[ترجمه گوگل]نه بار از ده آنها هر دو کاملا اشتباه هستند و گاهی اوقات من باید خودم را متوقف کنم
12. Nine times out of ten it will catch fire in your hands.
[ترجمه ترگمان]نه دفعه که از ده برابر می شود آتش در دسته ای تو شعله ور می شود
[ترجمه گوگل]نه بار از ده بار آن را در دستان شما بگیرد
[ترجمه گوگل]نه بار از ده بار آن را در دستان شما بگیرد
13. Nine times out of ten we can beat them, but last night they creamed us.
[ترجمه ترگمان]نه دفعه از ده برابر می تونیم شکستشون بدیم اما دیشب ما رو creamed
[ترجمه گوگل]نه بار از ده ما می توانیم آنها را ضرب و شتم، اما شب گذشته آنها ما را خامه
[ترجمه گوگل]نه بار از ده ما می توانیم آنها را ضرب و شتم، اما شب گذشته آنها ما را خامه
14. They don't need to be big tasks, but nine times out of ten, they are.
[ترجمه ترگمان]آن ها نیاز به کاره ای بزرگ ندارند، اما نه برابر بیشتر از ده سال
[ترجمه گوگل]آنها نیازی به وظایف بزرگ ندارند، اما نه بار از ده، آنها هستند
[ترجمه گوگل]آنها نیازی به وظایف بزرگ ندارند، اما نه بار از ده، آنها هستند
پیشنهاد کاربران
تقریباً همیشه
کلمات دیگر: