کلمه جو
صفحه اصلی

publishing


(noun) کار نشر، کار انتشارات، شغل نشر، انتشارات

انگلیسی به فارسی

کار نشر، کار انتشارات، شغل نشر، انتشارات


انتشارات، منتشر کردن، چاپ کردن، منتشر شدن، منتشر ساختن، طبع ونشر کردن، صادر کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the business or profession of a publisher.

• process of producing and distributing printed material; business of publishing
publishing is the business of publishing books.

جملات نمونه

1. electronic publishing
نشر کامپیوتری،نشر الکترونیکی

2. to run errands for a publishing company
برای موسسه ی نشریاتی پادویی کردن

3. a phenomenon in the world of publishing
رویداد چشمگیری در عالم مطبوعات

4. finally my book was printed and i entered into the citadel of publishing
بالاخره کتابم چاپ شد و به قلعه ی انتشارات راه یافتم.

5. Authors are famously ignorant about the realities of publishing.
[ترجمه ترگمان]نویسندگان از واقعیات انتشار خبر می دهند
[ترجمه گوگل]نویسندگان در مورد واقعیت های چاپ و نشر بسیار نادان هستند

6. During the 1980s monster publishing houses started to swallow up smaller companies.
[ترجمه ترگمان]در طول دهه ۱۹۸۰، چاپخانه ها شروع به قورت دادن شرکت های کوچک کردند
[ترجمه گوگل]در طول دهه 1980 چاپخانه های هیولا شروع به فروختن شرکت های کوچکتر کردند

7. This publishing firm is planning a new series of school textbooks.
[ترجمه ترگمان]این شرکت در حال برنامه ریزی برای یک سری کتاب های درسی جدید است
[ترجمه گوگل]این شرکت چاپ و نشر در حال برنامه ریزی یک سری جدید از کتاب های درسی مدرسه است

8. We have to show that publishing this story is in the public interest .
[ترجمه ترگمان]ما باید نشان دهیم که انتشار این داستان در منافع عمومی است
[ترجمه گوگل]ما باید نشان دهیم انتشار این داستان در منافع عمومی است

9. The publishing firm was advertising for a typist.
[ترجمه ترگمان]شرکت در حال تبلیغ برای ماشین نویس همه کاره بود
[ترجمه گوگل]شرکت چاپی برای تایپیست تبلیغاتی بود

10. They are publishing for the young author.
[ترجمه ترگمان]آن ها به دنبال نویسنده جوان هستند
[ترجمه گوگل]آنها برای نویسنده جوان چاپ می شوند

11. The publishing world is extremely competitive.
[ترجمه ترگمان]دنیای انتشار به شدت رقابتی است
[ترجمه گوگل]جهان نشر بسیار رقابتی است

12. The editor's PC should support desktop publishing and graphics.
[ترجمه ترگمان]کامپیوتر شخصی باید از انتشار دسکتاپ و گرافیک پشتیبانی کند
[ترجمه گوگل]رایانه ویراستار باید از نشر و گرافیک دسکتاپ پشتیبانی کند

13. They are publishing the dictionary on CD-ROM.
[ترجمه ترگمان]آن ها فرهنگ لغت را در سی دی چاپ می کنند
[ترجمه گوگل]آنها فرهنگ لغت را روی سی دی رام منتشر می کنند

14. Fiction takes up a large slice of the publishing market.
[ترجمه ترگمان]این داستان یک بخش بزرگ از بازار چاپ را به خود اختصاص می دهد
[ترجمه گوگل]تخیلی یک تکه بزرگ از بازار نشر را در بر می گیرد

15. She chose publishing as a career.
[ترجمه ترگمان]او نشر را به عنوان یک شغل انتخاب کرد
[ترجمه گوگل]او چاپ را به عنوان یک حرفه انتخاب کرد

16. He's just been appointed director of the publishing division.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان مدیر بخش انتشار منصوب شده است
[ترجمه گوگل]او فقط مدیر بخش انتشارات منصوب شده است

17. There are few openings in publishing for new graduates.
[ترجمه ترگمان]فرصت های کمی در انتشار برای فارغ التحصیلان جدید وجود دارد
[ترجمه گوگل]چندین نشریه برای فارغ التحصیلان جدید وجود دارد

پیشنهاد کاربران

انشا

نشر

انتشارات


کلمات دیگر: