خود وادار کرده، (به وجود آورده شده توسط خود شخص) خودآفرین، اغوا شده توسط نفس خود، ایجاد شده در خود فرد
self induced
خود وادار کرده، (به وجود آورده شده توسط خود شخص) خودآفرین، اغوا شده توسط نفس خود، ایجاد شده در خود فرد
انگلیسی به فارسی
اغوا شده توسط نفس خود، ایجاد شده در خود فرد
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: produced or brought on by oneself.
- self-induced pain
[ترجمه ترگمان] درد ناشی از خود
[ترجمه گوگل] درد ناشی از خود
[ترجمه گوگل] درد ناشی از خود
پیشنهاد کاربران
خود خواسته
معمولا در کنار کلمه intoxication می آید و معنی مستی خود خواسته می دهد
معمولا در کنار کلمه intoxication می آید و معنی مستی خود خواسته می دهد
خودکرده
خودالقایی
در حقوق میتوان معادل《 مستند به فعلِ. . . یا مستند به تقصیرِ. . . . یا تحتِ کنترلِ. . . یا تَعمّدی . . . . یا دانسته. . . یا از روی عمد. . . یا عمدی. . . و خودآگاه. . . 》ترجمه نمود.
مثال:
self - induced frustration
که میتوان ترجمه نمود به:
_ عدم امکان اجرای قرارداد مستند به فعل یا ترک فعل یا تقصیر متعهد
_ انتفای قرارداد مستند به فعل متعهدله
_ امتناع مستند به فعل متعهدله
_ تعذر مستند به فعل و تقصیر یکی از طرفین
_ تعذر تَعمّدی
_ عقیم شدن عمدی و. . . .
که درصورتیه که حادثه موجب تعذر اجرای تعهدات قراردادی، مستند به فعل و تقصیر یکی از طرفین باشه.
مثال:
self - induced frustration
که میتوان ترجمه نمود به:
_ عدم امکان اجرای قرارداد مستند به فعل یا ترک فعل یا تقصیر متعهد
_ انتفای قرارداد مستند به فعل متعهدله
_ امتناع مستند به فعل متعهدله
_ تعذر مستند به فعل و تقصیر یکی از طرفین
_ تعذر تَعمّدی
_ عقیم شدن عمدی و. . . .
که درصورتیه که حادثه موجب تعذر اجرای تعهدات قراردادی، مستند به فعل و تقصیر یکی از طرفین باشه.
کلمات دیگر: