کلمه جو
صفحه اصلی

sensuality


معنی : نفس اماره، شهوانیت، جسمانیت، نفس گرایی، حس گرایی، نفسانیت، هوسرانی، شهوت پرستی
معانی دیگر : شهوانیت، شهوت پرستی، نفسانیت، نفس گرایی، هوسرانی

انگلیسی به فارسی

( sensualism =) شهوانیت، نفسانیت، نفس گرایی،هوسرانی، شهوت پرستی


انگلیسی به انگلیسی

• quality of being sensual; indulgence in physical or sensory pleasures; lewdness, licentiousness

مترادف و متضاد

نفس اماره (اسم)
carnality, sensuality

شهوانیت (اسم)
carnality, sensuality, sensualism

جسمانیت (اسم)
flesh, corporality, temporality, concretion, sensuality, sensualism

نفس گرایی (اسم)
sensuality, sensualism, self-determinism, solipsism

حس گرایی (اسم)
sensuality, sensualism

نفسانیت (اسم)
sensuality, sensualism

هوسرانی (اسم)
sensuality, sensualism

شهوت پرستی (اسم)
sensuality, sensualism, venery

جملات نمونه

1. She found his intense sensuality irresistible.
[ترجمه ترگمان]شور و هیجان شدید و مقاومت ناپذیر او را در خود احساس می کرد
[ترجمه گوگل]او حساسیت شدید خود را غیر قابل مقاومت نشان داد

2. These perfumes have warmth and sensuality.
[ترجمه ترگمان]این عطرها warmth و sensuality دارند
[ترجمه گوگل]این عطرها دارای گرما و حساسیت هستند

3. Her face had an air of sleepy sensuality.
[ترجمه ترگمان]چهره اش حالت sensuality داشت
[ترجمه گوگل]چهره اش هوای حسی خواب آلود بود

4. Against the sensuality of the romantic, Berlin offered the sobriety of the realist.
[ترجمه ترگمان]در مقابل شهوت of، برلین با زیرکی و زیرکی realist را به جهانیان معرفی کرد
[ترجمه گوگل]برلین از حساسیت عاشقانه، برلین تردید واقع گرایانه را ارائه داد

5. He plucked and ate them with surprising sensuality, sucking out the juice and spitting the pips into his left hand.
[ترجمه ترگمان]او آن ها را بیرون کشید و با لذت عجیبی آن ها را خورد و آب را در دست چپش تف کرد
[ترجمه گوگل]او آنها را با احساسات شگفت انگیز از بین می برد و آب می خورد و پیپ ها را به سمت چپش می اندازد

6. His cologne reads subdued but intense sensuality.
[ترجمه ترگمان]ادکلن او، اما شدید و شدید در او خوانده می شود
[ترجمه گوگل]ادکلن او احساس حساسیت ضعیف اما شدید را میخواند

7. I wanted to weep for an enormous violent sensuality I would never know again.
[ترجمه ترگمان]دلم می خواست به خاطر این کشش شدید و شدیدی که دیگر هرگز نخواهم فهمید، گریه کنم
[ترجمه گوگل]من می خواستم گول بزنم برای حساسیت عظیم خشونت آمیز که هرگز نمی توانستم دوباره آن را بدانم

8. It was sensuality sharp and searing as fire, burning the soul to tinder.
[ترجمه ترگمان]این شهوت، شهوانی بود و شعله های آتش، روح را می سوزاند
[ترجمه گوگل]این حساسیت شدید بود و به عنوان آتش سوزانده می شد، و روح را به سوسو می زد

9. A handsome woman, with a streak of sensuality.
[ترجمه ترگمان]یک زن زیبا با رگه ای از شهوت
[ترجمه گوگل]یک زن خوش تیپ با یک حسی از احساسات

10. Most successful businessmen recognise that sensuality, not always of the most edifying quality, positively affects their sales.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از تجار موفق می دانند که شهوت، نه همیشه of کیفیت، بر فروش آن ها تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]بیشترین تجار موفق، متوجه می شوند که حساسیت، نه همیشه از کیفیت فراگیر تر، تاثیر مثبتی بر فروش آنها دارد

11. There was a strong, smoldering sensuality about her, but that was not her magic.
[ترجمه ترگمان]در این حال، شور و اشتیاق شدیدی نسبت به او وجود داشت، اما این جادوی او نبود
[ترجمه گوگل]حساسیت شدید و تند و تیزانه در مورد او وجود داشت، اما این جادوی او نبود

12. Disease, languor, doubt, carelessness, laziness, sensuality, delusion, impotency and instability are the obstacles that distract the mind.
[ترجمه ترگمان]بیماری، رخوت، تردید، تنبلی، sensuality، sensuality، impotency و بی ثباتی موانعی هستند که ذهن را منحرف می کنند
[ترجمه گوگل]بیماری، خستگی، تردید، بی دقتی، تنبلی، احساس تنهایی، توهم، ضعف و بی ثباتی موانعی است که ذهن را منحرف می کند

13. Sensuality Vs. the Male Boss, Dangerous Conditions?
[ترجمه ترگمان]مقایسه Sensuality با رئیس مرد، شرایط خطرناک؟
[ترجمه گوگل]احساس حساسیت در مقابل رئیس نر، شرایط خطرناک؟

14. This stunning pendant exudes femininity and sensuality.
[ترجمه ترگمان]این جلب توجه زنانه و زنانه را به ارمغان آورد
[ترجمه گوگل]این آویز خیره کننده زنانه و حساسیت است

15. The wave and curl of her blonde hair gave her sensuality and youth.
[ترجمه ترگمان]موج و موی بلوند او، sensuality و جوانی را به او بخشیده بود
[ترجمه گوگل]موج و پیچ خوردن موهای بلوند او حساسیت و جوانیت خود را به او داد

پیشنهاد کاربران

voluptuous شهوت انگیز



کلمات دیگر: