1. Jim treasured the gold pocket watch that his grandfather had given him.
[ترجمه ترگمان]جیم ساعت جیبی طلا را که پدربزرگش به او داده بود، غنیمت شمرد
[ترجمه گوگل]جیم ساعت جیب طلا را که پدربزرگش به او داده بود، محروم کرد
2. My pocket watch showed that it was only six-twenty.
[ترجمه ترگمان]ساعت جیبی من نشان می داد که فقط بیست و شش سال دارد
[ترجمه گوگل]ساعت جیبی من نشان داد که فقط شش بیست بود
3. I'm very proud of my gold pocket watch. My grandfather, on his deathbed, sold me this watch. Woody Allen
[ترجمه ترگمان]من به ساعت جیبی طلایش افتخار می کنم پدربزرگم توی بس تر مرگش این ساعت رو به من فروخت وودی آلن
[ترجمه گوگل]من ساعت مچی طلای خودم خیلی افتخار می کنم پدربزرگ من، در بستر مرگش، این ساعت را فروخت وودی آلن
4. In 175 Jefferys made Harrison a pocket watch for his personal use.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۷۵ Jefferys یک ساعت جیبی برای استفاده شخصی خود انتخاب کرد
[ترجمه گوگل]در 175 Jeffers هریسون یک ساعت جیبی برای استفاده شخصی خود ساخت
5. The jewellery pictured includes a silver pocket watch, a pearl brooch, a silver pendant and several tie or stick pins.
[ترجمه ترگمان]تصویر جواهرات شامل یک ساعت جیبی نقره، سنجاق سینه مروارید، a نقره ای و چندین سنجاق بود
[ترجمه گوگل]جواهرات عکس شامل یک ساعت جیبی نقره ای، یک برس مروارید، یک آویز نقره ای و چند پیچ و مهره یا پیچ و مهره است
6. His father had taken out his pocket watch.
[ترجمه ترگمان]پدرش ساعت جیبی خود را بیرون آورده بود
[ترجمه گوگل]پدرش ساعت مچی خود را برداشت
7. Advertisement watch, Gift watch, Pocket watch.
[ترجمه ترگمان]ساعت مچی، ساعت مچی، ساعت جیبی، ساعت جیبی
[ترجمه گوگل]ساعت های تبلیغاتی، دیده بان هدیه، ساعت جیبی
8. Comes complete with pocket watch, leather carrying pouch, set of small cards, and detailed instructions and script explaining how to perform this Mentalism miracle!
[ترجمه ترگمان]با ساعت جیبی، چرمی حامل کیسه، مجموعه ای از کارت های کوچک، و دستورالعمل های دقیق و script توضیح می دهد که چگونه این معجزه Mentalism را انجام دهد!
[ترجمه گوگل]همراه با ساعت جیبی، کیف چرم حمل، مجموعه ای از کارت های کوچک، و دستورالعمل های دقیق و اسکریپت توضیح می دهد که چگونه این معجزه ذهنیت را انجام دهید!
9. There inside he found a beautiful gold pocket watch.
[ترجمه ترگمان]آنجا یک ساعت جیبی طلایی و طلایی یافت
[ترجمه گوگل]در داخل وی ساعت جیبی طلای طلایی را پیدا کرد
10. Izmaylov: My first book was The Pocket Watch.
[ترجمه ترگمان]Izmaylov: اولین کتاب من The جیبی بود
[ترجمه گوگل]Izmaylov اولین کتاب من ساعت جیبی بود
11. As one might lose a pocket watch Signor Papprizzio or some other valuable possession?
[ترجمه ترگمان]چون ممکن بود یک ساعت جیبی را در سینیور Papprizzio یا یک دست ارزشمند دیگر از دست بدهد؟
[ترجمه گوگل]به عنوان یکی ممکن است یک ساعت جیبی SIGNOR Papprizzio و یا برخی از دارایی با ارزش دیگر از دست بدهند؟
12. James sold his pocket watch and bought an elegant set of combs for her hair.
[ترجمه ترگمان]جیمز ساعت جیبی خود را فروخت و یک جفت شانه زیبا برای موهایش خرید
[ترجمه گوگل]جیمز ساعت جیبی خود را به فروش رساند و یک مجموعه ظریف از شانه ها را برای موهایش خرید
13. There inside he found a beautiful gold pocket watch. Running his fingers slowly over the finely etched casing, he unlatched the cover.
[ترجمه ترگمان]آنجا یک ساعت جیبی طلایی و طلایی یافت در حالی که انگشتانش را به آرامی روی قوطی حکاکی شده می گذاشت، پوشش را باز کرد
[ترجمه گوگل]در داخل وی ساعت جیبی طلای طلایی را پیدا کرد انگشتان دست خود را به آرامی روی پوشش پلاستیکی ریزه کاری، پوشش را باز کرد
14. Lumiere : En garde, you overgrown pocket watch!
[ترجمه ترگمان]گارد بگیر، ساعت جیبی بزرگ
[ترجمه گوگل]Lumiere En garde، شما دیده بان جیبی روبرو شده اید!