کلمه جو
صفحه اصلی

all alone

انگلیسی به انگلیسی

• completely alone, by oneself; without any help from others, by himself

جملات نمونه

1. I live all alone but I never feel lonely.
[ترجمه sobhan] All alone
[ترجمه ترگمان]من تنها زندگی می کنم، اما هیچ وقت احساس تنهایی نمی کنم
[ترجمه گوگل]من تنها زندگی می کنم، اما من هرگز احساس تنهایی نمی کنم

2. I'm all alone in this world.
[ترجمه ترگمان]من در این دنیا تنها هستم
[ترجمه گوگل]من در این دنیا تنها هستم

3. She was sitting all alone in the hall.
[ترجمه ترگمان]او در سرسرا تنها نشسته بود
[ترجمه گوگل]او تنها در سالن نشسته بود

4. It upsets me to think of her all alone in that big house.
[ترجمه ترگمان]مرا ناراحت می کند که او را در آن خانه بزرگ تنها بگذارم
[ترجمه گوگل]من را ناراحت می کند تا به تنهایی در آن خانه بزرگ فکر کند

5. She lives all alone in that large house.
[ترجمه ترگمان]او در آن خانه بزرگ تنها زندگی می کند
[ترجمه گوگل]او تنها در آن خانه بزرگ زندگی می کند

6. She lives all alone / all by herself.
[ترجمه ترگمان]تنها زندگی می کند
[ترجمه گوگل]او تنها به تنهایی / همه خود زندگی می کند

7. She was all alone in the world .
[ترجمه ترگمان]او در دنیا تنها بود
[ترجمه گوگل]او تنها در جهان بود

8. The Princess lived all alone/by herself in the middle of the forest.
[ترجمه ترگمان]شاهزاده خانم ماریا در میان جنگل تنها زندگی می کرد
[ترجمه گوگل]شاهزاده خانم تنها در وسط جنگل زندگی می کرد

9. Carol felt all alone in the world.
[ترجمه ترگمان]کارول احساس تنهایی می کرد
[ترجمه گوگل]کارول تنها در جهان احساس کرد

10. She sat all alone on the hillside.
[ترجمه ترگمان]او تنها روی تپه نشسته بود
[ترجمه گوگل]او تنها در دامنه صخره نشسته بود

11. You shouldn't be sitting here by yourself, all alone.
[ترجمه ترگمان]تو نباید تنهایی اینجا باشی، تن های تنها
[ترجمه گوگل]شما نباید تنها با خودتان نشسته باشید

12. I keep thinking about Joe, all alone in that place.
[ترجمه ترگمان]به جو فکر می کنم، تنها در آن مکان
[ترجمه گوگل]من به جو فکر می کنم، تنها در آن جا

13. He was all alone in the middle of the hall.
[ترجمه ترگمان]او در وسط تالار تنها بود
[ترجمه گوگل]او در وسط سالن تنها بود

14. She was all alone in a strange land.
[ترجمه ترگمان]او در سرزمین عجیبی تنها بود
[ترجمه گوگل]او تنها در یک کشور عجیب و غریب بود

15. It pains me to think of you struggling all alone.
[ترجمه ترگمان]برایم دردناک است که به تو فکر می کنم که تو تنهایی با من مبارزه می کنی
[ترجمه گوگل]من فقط فکر می کنم که شما فقط به مبارزه می پردازید

پیشنهاد کاربران

بی کس و تنها

تک و تنها


خیلی تنها

یک تنه، دست تنها،

by yourself
به تنهایی

بدبخت و تنها مثل من

On your own=

کاملا تنها . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .


کلمات دیگر: