کلمه جو
صفحه اصلی

tsarist

انگلیسی به فارسی

تزاریست


انگلیسی به انگلیسی

• tsarist means belonging to or believing in the system of government by a tsar, especially in russia before 1917.

جملات نمونه

1. In 1918 the Romanian majority in this former tsarist province voted for union with Romania.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۱۸، اکثریت رومانی در این استان تزارها به اتحاد با رومانی رای دادند
[ترجمه گوگل]در سال 1918، اکثریت رومانیایی در این استان سزار پیشین، برای اتحاد با رومانی، رای دادند

2. The Tsarist system had suffered from a similar defect.
[ترجمه ترگمان]سیستم تزار از یک نقص مشابه رنج برده بود
[ترجمه گوگل]سیستم تزاریست از نقص مشابهی رنج می برد

3. Let alone the content of the piece, the tsarist ring of the title was bound to provoke Soviet anger.
[ترجمه ترگمان]اجازه دهید محتوای این قطعه را تنها بگذارید، حلقه تزارها این عنوان را به خشم آورد
[ترجمه گوگل]به رغم محتویات قطعه، حلقه تزاریست از این عنوان، موجب خشم شوروی شد

4. She undertook an assignment to enlist Tsarist support for the Boulangists and then travelled to Ireland.
[ترجمه ترگمان]او یک ماموریت برای جلب حمایت تزار از the به عهده گرفت و سپس به ایرلند سفر کرد
[ترجمه گوگل]او وظیفه ای برای تسلط تزاران برای بوالانژیست ها را به عهده گرفت و سپس به ایرلند سفر کرد

5. The tsarist police force disintegrated and was replaced by local militias.
[ترجمه ترگمان]نیروی پلیس تزارها از هم پاشید و توسط شبه نظامیان محلی جایگزین شد
[ترجمه گوگل]نیروی پلیس تزاریست تجزیه شد و توسط شبه نظامیان محلی جایگزین شد

6. The work of revisionist economic historians credits the tsarist economy in the years before the war with impressive growth.
[ترجمه ترگمان]کار of های اقتصادی روی اقتصاد تزارها در سال های قبل از جنگ با رشد چشمگیر اعتبار بخشیدند
[ترجمه گوگل]کار مورخان اقتصادی تجدیدنظرطلب در سالهای قبل از جنگ با رشد چشمگیر اقتصاد تزار را تأیید می کند

7. Again some believed that he was a Tsarist agent.
[ترجمه ترگمان]باز هم عده ای اعتقاد داشتند که او یک agent تزار است
[ترجمه گوگل]باز هم برخی معتقد بودند که او یک نماینده تزار است

8. In 1589 tsarist authorities, headed by Boris Godunov, succeeded in naming their own patriarch as head of the Russian Orthodox Church for the first time in Russian history.
[ترجمه ترگمان]در سال < Number > ۱ < \/ Number > در سال < Number > ۱ < \/ Number > رئیس کلیسای ارتدوکس روسیه برای نخستین بار در تاریخ روسیه رئیس کلیسای ارتدوکس روسیه شد
[ترجمه گوگل]در سال 1589، مقامات تزارستانی که در کنار بوریس گودونوف رهبری می شدند، موفق به نام پدرسالاری خود را به عنوان رئیس کلیسای ارتدوکس روسیه برای اولین بار در تاریخ روسیه موفق شدند

9. After the rent has Tsarist Russia and Japan.
[ترجمه ترگمان]بعد از اجاره، روسیه تزاری و ژاپن را امضا کرده است
[ترجمه گوگل]پس از اجاره تاجران روسیه و ژاپن است

10. The tsarist government closed down the newspaper in December 190
[ترجمه ترگمان]دولت تزارها این روزنامه را در روز ۱۹۰ دسامبر تعطیل کرد
[ترجمه گوگل]دولت تزاریست روزنامه را در دسامبر 190 بسته کرد

11. Tsarist Russia adopted a policy of encroaching on its neighbours.
[ترجمه ترگمان]روسیه تزاری سیاست of در کشورهای همسایه خود را به تصویب رساند
[ترجمه گوگل]روسیه تزار روسیه سیاست محاصره خود را بر همسایگان خود تصویب کرد

12. The main reason the Tsarist government retracted their ban was out of fear that receiving a Western European education would further radicalize women if they could not receive the education at home.
[ترجمه ترگمان]دلیل اصلی که دولت تزار این ممنوعیت را پس گرفت این بود که ترس از دریافت آموزش اروپای غربی بیشتر زنان را تحت فشار قرار می دهد اگر آن ها نتوانند تحصیلات خود را در خانه دریافت کنند
[ترجمه گوگل]دلیل اصلی این بود که دولت تزار از ممنوعیت خود خارج شد و از ترس اینکه تحصیلات اروپای غربی، زنان را ترغیب کند اگر آنها نمی توانند در خانه تحصیل کنند

13. The collapse of the tsarist regime in the March 1917 revolution was welcomed by liberals everywhere.
[ترجمه ترگمان]فروپاشی رژیم تزارها در انقلاب مارس ۱۹۱۷ توسط لیبرال ها مورد استقبال لیبرال ها قرار گرفت
[ترجمه گوگل]فروپاشی رژیم تزاریست در انقلاب مارس 1917 توسط لیبرال ها در همه جا مورد استقبال قرار گرفت

14. From the Tsarist Russia time, Georgia locates Transcaucasia is Russia's sphere of influence.
[ترجمه ترگمان]از زمان تزاری روسیه، گرجستان قابلیت نفوذ روسیه را پیدا می کند
[ترجمه گوگل]از زمان روسیه تزاریست، گرجستان قفقاز را انتخاب می کند، حوزه نفوذ روسیه است

15. The march to Paris at the end of the Napoleonic Wars had stimulated the imagination of a significant number of Tsarist officers.
[ترجمه ترگمان]حرکت به سوی پاریس در پایان جنگ های ناپلیونی، تصور تعداد قابل توجهی از افسران تزاری را برانگیخته بود
[ترجمه گوگل]راهپیمایی به پاریس در پایان جنگ های ناپلئونی باعث تخریب تعداد قابل توجهی از افسران تزار شد

پیشنهاد کاربران

حکومت تزاری


کلمات دیگر: