کلمه جو
صفحه اصلی

harebrained


کم خرد، نابخرد، بی فکرو خیال، احمق، احمقانه، احمقانه the purchase of salt marshes was another of his harebrained projects خرید شورهزارهای مردابی یکی دیگر از نقشههای نابخردانهی او بود، گیج، سبک مغز، دیوانه، بی پروا، وحشی گیج

انگلیسی به فارسی

کم خرد، نابخرد، بیفکرو خیال، احمق، احمقانه


متزلزل، گیج، دیوانه، بی پروا، وحشی، سبک مغز


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: reckless or flighty.
مشابه: flighty

• reckless, foolhardy
harebrained plans or ideas are foolish and unlikely to succeed.

مترادف و متضاد

stupid, unthinking


Synonyms: absurd, asinine, barmy, bizarre, careless, changeable, crazy, dizzy, empty-headed, featherbrained, flighty, foolish, frivolous, giddy, half-baked, heedless, inane, irresponsible, loony, mindless, preposterous, rash, rattlebrained, reckless, scatterbrained, unstable, unsteady, wacky, wild


Antonyms: brainy, intelligent, reasonable, sensible, smart, thoughtful


جملات نمونه

1. the purchase of salt marshes was another of his harebrained projects
خرید شوره زارهای مردابی یکی دیگر از نقشه های نابخردانه ی او بود.

2. That sounds like another of his harebrained schemes!
[ترجمه ترگمان]به نظر میاد یه نقشه احمقانه ای دیگه ای هم داره
[ترجمه گوگل]این به نظر می رسد یکی دیگر از طرح های مبهم خود را!

3. Concocting any half-truth that suited some harebrained plan dreamed up by the spooks in Century House.
[ترجمه ترگمان]به هر حال نیمی از حقیقت این بود که نقشه احمقانه ای را که در قرن نوزدهم به آن تعلق داشت به دست آورده بود
[ترجمه گوگل]هر نیمی از حقیقت را که برای برخی از برنامه های مبهم که در مجلس سنای امروزی اجرا می شد، مطرح کرد

4. Jumping into the icy water was a harebrained idea.
[ترجمه ترگمان]پریدن در آب یخ، یک ایده احمقانه بود
[ترجمه گوگل]پریدن به آب های یخ زده یک ایده بدل شده بود

5. You can make money but not through harebrained schemes or gambling.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید پول درست کنید، اما نه از طریق نقشه روزانه و یا قمار
[ترجمه گوگل]شما می توانید درآمد کسب کنید اما نه از طریق طرح های غرق شده یا قمار

6. Those harebrained people are not in the frame of mood to listen to rain.
[ترجمه ترگمان]Those که تاکنون در اختیار مردم قرار گرفته اند، در قالب حالت روحی قرار ندارند تا به باران گوش دهند
[ترجمه گوگل]این افراد متواضع در محدوده خلق و خوی برای گوش دادن به باران نیستند

7. Jack's harebrained scheme for raising money is not practicable.
[ترجمه ترگمان]نقشه احمقانه ای که جک برای بزرگ کردن پول انجام می دهد، عملی نیست
[ترجمه گوگل]طرح جنجالی برای جابجایی پول عملی نیست

8. I would miss my loving, erratic, harebrained mother.
[ترجمه ترگمان]من دلم برای مادرم تنگ و erratic تنگ میشه
[ترجمه گوگل]من مادرم دوست داشتنی، بی اعتبار و مضطرب را از دست می دهم

9. Looking back, I laugh at the harebrained folly of my scheme.
[ترجمه ترگمان]در حالی که به عقب نگاه می کنم، به احمقانه احمقانه ای نقشه خود می خندم
[ترجمه گوگل]به عقب نگاه میکنم، به طرز وحشیانه ای از طرح من می خندم

10. He could be judged to be a harebrained person by his writing.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که با نویسندگی یک person است
[ترجمه گوگل]او می توانست با نوشتنش به عنوان یک فرد مضطرب مورد قضاوت قرار گیرد

11. The great reward attracted a deluge of harebrained schemes. Hence, the Board of Longitude, the committee appointed to review promising ideas, held no meetings for more than 20 years.
[ترجمه ترگمان]این پاداش عظیم، سیلی از طرح های احمقانه گوناگون را به خود جلب کرد از این رو، هیات طول جغرافیایی، کمیته ای که برای بررسی ایده های امیدبخش به کار گرفته شد، هیچ ملاقاتی را برای بیش از ۲۰ سال برگزار نکرد
[ترجمه گوگل]پاداش عالی جذب طرح های مبهم بود از این رو، هیئت بلندمدت، کمیته ای که برای بررسی ایده های سرنوشت سازی مورد بررسی قرار گرفت، بیش از 20 سال به طول انجامید

12. It'seemed like a foolish, harebrained idea.
[ترجمه ترگمان]فکری احمقانه و احمقانه به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]آن را مانند یک ایده احمقانه و مبهوت کرده است

13. How could I leave my loving, erratic, harebrained mother to fend for herself?
[ترجمه ترگمان]چگونه ممکن است که من با یک مادر بزرگم، erratic را ترک کنم و از خود دفاع کنم؟
[ترجمه گوگل]چگونه می توانم مادر خود را دوست داشتنی، بی اعتبار و مضطرب برای خودم بگذارم؟

14. The first use of harebrained dates to 154
[ترجمه ترگمان]اولین استفاده از این خط کش به ۱۵۴ درجه می رسد
[ترجمه گوگل]اولین استفاده از تاریخ خراب به 154

The purchase of salt marshes was another of his harebrained projects.

خرید شوره‌زارهای مردابی یکی دیگر از نقشه‌های نابخردانه‌ی او بود.


پیشنهاد کاربران

کم عقل، احمق، نفهم، بیشعور

احمقانه
نسنجیده


کلمات دیگر: