ماهر، تردست، چیره دست، قادر به استفاده از هر دودست، راست دست و چپ دست، ذوالیمینین، دودست توان
ambidextrous
ماهر، تردست، چیره دست، قادر به استفاده از هر دودست، راست دست و چپ دست، ذوالیمینین، دودست توان
انگلیسی به فارسی
چیرهدست، ماهر، قادر به استفاده از هر دو دست، ذوالیمینین، دو دست توانا
ambidextrous
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
مشتقات: ambidextrously (adv.), ambidextrousness (n.)
مشتقات: ambidextrously (adv.), ambidextrousness (n.)
• : تعریف: able to use both hands with equal skill.
- My opponent in tennis had the advantage of being ambidextrous.
[ترجمه ترگمان] رقیب من در تنیس از هر دو دست استفاده می کرد
[ترجمه گوگل] حریف من در تنیس مزیت آن را دارد که دوام می آورد
[ترجمه گوگل] حریف من در تنیس مزیت آن را دارد که دوام می آورد
• using both hands with equal ease
someone who is ambidextrous can use their right and left hand with the same amount of skill.
someone who is ambidextrous can use their right and left hand with the same amount of skill.
جملات نمونه
1. sadi was ambidextrous both in prose and poetry
سعدی هم در نثر و هم در نظم چیره دست بود.
2. Few of us are naturally ambidextrous but in terms of karate technique this can be achieved through training.
[ترجمه ترگمان]تعداد کمی از ما به طور طبیعی ambidextrous اما از نظر تکنیک کاراته می تواند از طریق آموزش به دست آید
[ترجمه گوگل]تعداد اندکی از ما به طور طبیعی دوام می آورند اما از لحاظ تکنیک کاراته این می تواند از طریق آموزش به دست آید
[ترجمه گوگل]تعداد اندکی از ما به طور طبیعی دوام می آورند اما از لحاظ تکنیک کاراته این می تواند از طریق آموزش به دست آید
3. These and other so-called turfgrasses are botanically ambidextrous; they can reproduce sexually, by putting out seeds, and asexually, by spreading laterally.
[ترجمه ترگمان]اینها و چیزهای دیگر به اصطلاح \"turfgrasses ambidextrous\" هستند؛ آن ها می توانند با قرار دادن دانه ها، و asexually، با گسترش افقی، از طریق جنسی تکثیر شوند
[ترجمه گوگل]این و دیگر به اصطلاح رگه های گیاهی به طور گسترده گیاه شناسی هستند؛ آنها می توانند از نظر جنسی، با بذر کردن دانه ها، و به طور غیرمستقیم، با گسترش در کنار یکدیگر باز تولید کنند
[ترجمه گوگل]این و دیگر به اصطلاح رگه های گیاهی به طور گسترده گیاه شناسی هستند؛ آنها می توانند از نظر جنسی، با بذر کردن دانه ها، و به طور غیرمستقیم، با گسترش در کنار یکدیگر باز تولید کنند
4. Both ambidextrous and multilingual, 20th president of the United States James Garfield could write Greek with one hand while writing Latin with the other.
[ترجمه ترگمان]هر دو ambidextrous و چندزبانه، بیستمین رئیس جمهور ایالات متحده، جیمز گارفیلد، می تواند یک دست یونانی را با یک دست بنویسد در حالی که به زبان لاتین با دیگری حرف می زند
[ترجمه گوگل]جیمز گارفیلد، همجنسگرایان و چند زبانه، 20 رئیس جمهور ایالات متحده، می توانست یونانی را با یک دست با لاتین با دیگران نوشت
[ترجمه گوگل]جیمز گارفیلد، همجنسگرایان و چند زبانه، 20 رئیس جمهور ایالات متحده، می توانست یونانی را با یک دست با لاتین با دیگران نوشت
5. Jack is an ambidextrous hitter; he can bat right - handed or left - handed.
[ترجمه ترگمان]جک یک hitter ambidextrous (ambidextrous)است؛ او می تواند راست دست و چپ دست باشد
[ترجمه گوگل]جک هیتلر ambidextrous است؛ او می تواند دست راست یا چپ دست را بچرخاند
[ترجمه گوگل]جک هیتلر ambidextrous است؛ او می تواند دست راست یا چپ دست را بچرخاند
6. It is unnecessary to be ambidextrous to be able to use the knife with either hand.
[ترجمه ترگمان]غیر ضروری است که قادر به استفاده از چاقو با هر دو دست باشیم
[ترجمه گوگل]لازم نیست که بتوانید از چاقو با دست استفاده کنید
[ترجمه گوگل]لازم نیست که بتوانید از چاقو با دست استفاده کنید
7. A switch - hitter in baseball should be naturally ambidextrous.
[ترجمه ترگمان]یک ضربه به هم زدن در بیسبال باید به طور طبیعی ambidextrous باشد
[ترجمه گوگل]یک سوپراستار در بیس بال باید به طور طبیعی دو طرفه باشد
[ترجمه گوگل]یک سوپراستار در بیس بال باید به طور طبیعی دو طرفه باشد
8. Use your mouse with your left or right hand - ambidextrous design makes it comfortable either way.
[ترجمه ترگمان]استفاده از ماوس خود را با طرح دست چپ یا سمت راست خود استفاده کنید
[ترجمه گوگل]با استفاده از موس خود را با دست چپ یا راست خود - طراحی ambidextrous آن را راحت هر دو راه
[ترجمه گوگل]با استفاده از موس خود را با دست چپ یا راست خود - طراحی ambidextrous آن را راحت هر دو راه
9. I'm neither left - handed nor right - handed; I'm ambidextrous.
[ترجمه ترگمان]من نه چپ دست هستم و نه راست دست، هستم
[ترجمه گوگل]من نه چپ دست و نه راست دست؛ من عادلانه هستم
[ترجمه گوگل]من نه چپ دست و نه راست دست؛ من عادلانه هستم
10. The study, led by Ruth Propper, a psychology professor at Merrimack College in Massachusetts, found that the halves of the brain in those who are lefties or ambidextrous are more interlinked.
[ترجمه ترگمان]این مطالعه به رهبری روت Propper، استاد روانشناسی در کالج Merrimack در ماساچوست کشف کرد که نیمه مغز در آن هایی که lefties یا ambidextrous هستند به هم پیوند خورده است
[ترجمه گوگل]این مطالعه که به رهبری روت پروپر، استاد روانشناسی کالج Merrimack در ماساچوست انجام شده است، دریافت که نیمه مغز در افرادی که چپ و راست هستند، بیشتر در ارتباط هستند
[ترجمه گوگل]این مطالعه که به رهبری روت پروپر، استاد روانشناسی کالج Merrimack در ماساچوست انجام شده است، دریافت که نیمه مغز در افرادی که چپ و راست هستند، بیشتر در ارتباط هستند
11. All are 15 - shot pistols. All Ruger P 89 pistols feature an ambidextrous magazine release button.
[ترجمه ترگمان]همه اینها ۱۵ کلت بادی هستند تمامی Ruger P [ ۸۹ ] یک دکمه انتشار مجله ambidextrous را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]همه اسلحه های 15 نفره هستند همه تپانچه های Ruger P 89 دارای دکمه انتشار مجله ambidextrous هستند
[ترجمه گوگل]همه اسلحه های 15 نفره هستند همه تپانچه های Ruger P 89 دارای دکمه انتشار مجله ambidextrous هستند
Sadi was ambidextrous both in prose and poetry.
سعدی هم در نثر و هم در نظم چیرهدست بود.
پیشنهاد کاربران
دو سویه
همه جانبه نگر
قادر به استفاده از هر دو دست
ویکی پدیا:
یکسان دست
دو دست
یکسان دست
دو دست
دوسو توان
ماهر در چند کار، زمینه
کلمات دیگر: