کلمه جو
صفحه اصلی

exalt


معنی : علم کردن، تجلیل کردن، بلند کردن، تمجید کردن، متعال کردن
معانی دیگر : والا کردن، (شهرت یا مقام و غیره) بالابردن، ستودن، ستایش کردن، تعالی بخشیدن، دلشاد کردن، (از غرور یا سربلندی یا خوشی و غیره) آکنده کردن، سرشار کردن، (اثر یا عمل چیزی را) تشدید کردن، ویشناکی (virulence) را زیاد کردن

انگلیسی به فارسی

بالا بردن، تمجید کردن، علم کردن، بلند کردن، متعال کردن، تجلیل کردن


بلند کردن، متعال کردن، بزرگ‌داشتن، ستودن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: exalts, exalting, exalted
مشتقات: exalter (n.)
(1) تعریف: to raise in rank, power, dignity, or the like; elevate.
مترادف: advance, aggrandize, elevate, promote, upgrade
متضاد: abase, debase, dishonor, lower
مشابه: boost, extol, honor, lift, pinnacle, raise

(2) تعریف: to honor or glorify.
مترادف: apotheosize, deify, glorify, honor, revere, venerate
متضاد: degrade, dishonor, disparage
مشابه: adore, bless, dignify, extol, idolize, laud, lionize, magnify, praise, worship

- His followers exalted him as a savior.
[ترجمه علی جادری] پیروانش از او به عنوان منجی ستایش کردند .
[ترجمه ترگمان] His او را ناجی خود می دانستند
[ترجمه گوگل] پیروان او او را به عنوان نجات دهنده سوق دادند

• elevate, raise (in rank, honor, etc.); glorify, magnify, extol, praise
to exalt someone means to praise them very highly; a formal word.
if you exalt someone, you raise them to a higher position in society; a formal word.
see also exalted.

مترادف و متضاد

علم کردن (فعل)
praise, glorify, fame, apotheosize, exalt, celebrate, laud

تجلیل کردن (فعل)
glorify, exalt, celebrate, ennoble

بلند کردن (فعل)
steal, remove, rear, raise, enhance, extol, lift, heave, pick up, elevate, exalt, pedestal, ennoble, heighten, enthrone, heft, hoist, hoist up, throw up, upraise

تمجید کردن (فعل)
praise, exalt, laud

متعال کردن (فعل)
exalt, sublimate

promote, praise


Synonyms: acclaim, advance, aggrandize, apotheosize, applaud, bless, boost, build up, commend, dignify, distinguish, ennoble, erect, eulogize, extol, glorify, halo, honor, idolize, intensify, laud, magnify, pay homage to, pay tribute to, raise, revere, set on pedestal, sublime, transfigure, upgrade, uprear, worship


Antonyms: castigate, condemn, criticize, debase, denounce, humiliate


جملات نمونه

1. we exalt the name of the lord
نام خداوند را می ستاییم.

2. She thanked the President to exalt her.
[ترجمه ترگمان]از رئیس جمهور تشکر کرد و از او تشکر کرد
[ترجمه گوگل]او از رئیس جمهور تشکر کرد تا او را تحسین کند

3. The poem was written to exalt the Roman empire.
[ترجمه ترگمان]این شعر برای تجلیل از امپراطوری روم نوشته شده بود
[ترجمه گوگل]این شعر برای امپراطوری روم ساخته شده است

4. Complementary colours exalt each other.
[ترجمه ترگمان]رنگ های مکمل یکدیگر را تحسین می کنند
[ترجمه گوگل]رنگ های تکمیلی یکدیگر را تحسین می کنند

5. Exalt ye the Lord.
[ترجمه ترگمان]خدای من، خدای من!
[ترجمه گوگل]خدا را شکر کنید

6. If indeed you would exalt yourselves above me and use my humiliation against me.
[ترجمه ترگمان]اگر واقعا شما خودتان را از من تمجید می کنید و از تحقیر من بر ضد من استفاده می کنید
[ترجمه گوگل]اگر در واقع شما خود را بالاتر از من تحسین می کنید و از تحقیر من علیه من استفاده می کنید

7. If you are not victorious, do not exalt yourself over the vanquished.
[ترجمه ترگمان]اگر شما پیروز نیستید، خود را بر آن مغلوب نکنید
[ترجمه گوگل]اگر شما پیروز نباشید، خودتان را از بین نبرید

8. To exalt Reformed alles is to downplay our central identity as Christians.
[ترجمه ترگمان]تمجید از اصلاح اصلاح شده عبارت است از کم اهمیت پنداشتن هویت مرکزی ما به عنوان مسیحیان
[ترجمه گوگل]برای تحقق تمام اصول اصلاح شده، هویت مرکزی ما را به عنوان مسیحیان کاهش داده است

9. Result Holistic nursing exalt the value and function for nursing care to auto - dental immediate transplantation.
[ترجمه ترگمان]نتیجه پرستاری جامع ارزش و عملکرد را برای مراقبت های پرستاری به پیوند فوری دندان - دندان نشان می دهد
[ترجمه گوگل]نتیجه پرستاری کلیدی، ارزش و عملکرد مراقبت پرستاری را به پیوند فوری اتوماتیک دندان منتهی می کند

10. It has never been my weakness to exalt the flesh - far from it.
[ترجمه ترگمان]هیچ وقت ضعف من نبوده که گوشت رو از اون دور نگه دارم
[ترجمه گوگل]هرگز ضعف من برای بالا بردن گوشت - دور از آن نیست

11. Blessing the Lord, exalt him as much as you can: for he is above all praise.
[ترجمه ترگمان]خدا را شکر، تا جایی که می توانید او را exalt، چون او بالاتر از همه تمجید است
[ترجمه گوگل]خداوند را برکت دهد، او را همانطور که می توانید ارتقا دهید، زیرا او بالاتر از همه ستایش است

12. Many people are too swamped that they exalt shopping online.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم بیش از حد غرق شده اند که از خرید آنلاین لذت می برند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم بیش از حد غرق شده اند که از خرید آنلاین شگفت زده می شوند

13. Exalt ye the Lord our God, and worship at his footstool; for he is holy.
[ترجمه ترگمان]ای پروردگار متعال را ستایش کنید و از چهار پایه او ستایش کنید، چون او مقدس است
[ترجمه گوگل]خداوند خدای خود را تحکیم کنید و در زیر پای خود بایستید برای او مقدس است

14. Exalt ye the LORD our God and worship at his footstool; for he is holy.
[ترجمه ترگمان]ای پروردگار متعال را به درگاه او ستایش کنید، چون او مقدس است
[ترجمه گوگل]خداوند خدای خود را تحکیم بخشید و در زیر پای خود بایستید برای او مقدس است

15. Prize her, and she will exalt you; She will honor you if you embrace her.
[ترجمه ترگمان]او را جایزه خواهد داد و اگر او را در آغوش بگیری به تو احترام خواهد گذاشت
[ترجمه گوگل]جایزه خود را، و او شما را تحسین می کند؛ او اگر شما را در آغوش بگیرد، از شما قدردانی خواهد کرد

We exalt the name of the Lord.

نام خداوند را می‌ستاییم.


He exalted his own relatives to higher positions.

او خویشاوندان خود را به منصب‌های بالاتر رساند.


Those who died for God shall be exalted above all others.

آنان‌که در راه خدا مردند، از دیگران مرتبه‌ی والاتری خواهند داشت.


Exalted with joy, the mother hugged her lost child.

مادر فرزند گمشده‌ی خود را با قلبی سرشار از شعف در آغوش گرفت.


virulence exalted by addition of sugar to the culture

ویشناکی که با افزودن شکر تسریع شده بود


پیشنهاد کاربران

ستایش کردن، منزه شماردن، ستاییدن. ( مرتبط با خداوند )


کلمات دیگر: