کلمه جو
صفحه اصلی

out of bounds


1- خارج (مثلا خارج از زمین بازی)، اوت (out)، 2- ممنوع

انگلیسی به فارسی

خارج از محدوده


انگلیسی به انگلیسی

• forbidden, not allowed

عبارت ( phrase )
(1) تعریف: beyond a boundary or an outer limit.
مترادف: out
مشابه: foul

- The ball went out of bounds four times during that period.
[ترجمه ترگمان] در طی این مدت توپ از حدود چهار بار خارج شد
[ترجمه گوگل] توپ در طی این دوره چهار بار از مرز عبور کرد

(2) تعریف: forbidden.
مترادف: forbidden, prohibited
مشابه: banned, taboo

- Cheating on the exam is out of bounds.
[ترجمه محمد محمدی] تقلب در امتحان تخلف است ( خارج از حدود امتحان است )
[ترجمه ترگمان] تقلب در امتحان خارج از محدوده است
[ترجمه گوگل] تقلب در امتحان خارج از حد است
صفت ( adjective )
(1) تعریف: in sports, outside the area designated for legal play.

(2) تعریف: beyond or outside of designated or conventional boundaries or limits.

جملات نمونه

1. The ball bounced out of bounds.
[ترجمه ترگمان] توپ از محدوده خارج شد
[ترجمه گوگل]توپ از مرز خارج شد

2. His demands were out of bounds.
[ترجمه ترگمان]خواسته هاش خارج از محدوده بود
[ترجمه گوگل]خواسته های او خارج از حد بود

3. This area is out of bounds to persons not concerned.
[ترجمه ترگمان]این ناحیه از حدود اشخاصی است که نگران نیستند
[ترجمه گوگل]این منطقه خارج از محدوده به افراد مورد نظر است

4. His shot went out of bounds.
[ترجمه ترگمان]تیر او از محدوده خارج شد
[ترجمه گوگل]شوت او خارج از محدوده بود

5. The town's pubs and bars are out of bounds to troops.
[ترجمه ترگمان]میخانه ها و میله ها برای سربازان خارج از محدوده است
[ترجمه گوگل]میخانه ها و میله های شهر از سربازان خارج می شوند

6. The village is out of bounds to the soldiers in the camp.
[ترجمه ترگمان]دهکده خارج از محدوده سربازان اردو است
[ترجمه گوگل]این روستا از سربازان اردوگاه خارج می شود

7. The path by the railway line is officially out of bounds to both cyclists and walkers.
[ترجمه ترگمان]مسیری که خط آهن از خط آهن عبور می کند به طور رسمی خارج از محدوده هر دو دوچرخه سوار و واکر است
[ترجمه گوگل]مسیر خط راه آهن به طور رسمی از دوچرخه سواران و واکر خارج می شود

8. This place is out of bounds to students and troops.
[ترجمه ترگمان]این مکان از bounds به دانش آموزان و سربازان خارج است
[ترجمه گوگل]این مکان از دانش آموزان و سربازان خارج است

9. The passage continuing beyond the junction is absolutely out of bounds.
[ترجمه ترگمان]عبور از حد تقاطع مطلقا خارج از محدوده است
[ترجمه گوگل]گذرگاه فراتر از اتصال به طور کامل خارج از محدوده است

10. The clock is stopped when a player runs out of bounds with the ball.
[ترجمه ترگمان]زمانی که یک بازیکن با توپ از محدوده خارج می شود، ساعت متوقف می شود
[ترجمه گوگل]ساعت زمانی که یک بازیکن خارج از محدوده توپ قرار می گیرد، متوقف می شود

11. Another time he was knocked out of bounds.
[ترجمه ترگمان]یک بار دیگر از محدوده خارج شد
[ترجمه گوگل]زمان دیگر او خارج از محاصره قرار گرفت

12. Jackson carried the ball out of bounds at midfield.
[ترجمه ترگمان]جکسون توپ را از bounds بیرون برد
[ترجمه گوگل]جکسون توپ را از مرزها در میدان میداند

13. Sellers, 2 of Truckee, was out of bounds.
[ترجمه ترگمان]فروشندگان ۲ of خارج از محدوده بودند
[ترجمه گوگل]فروشندگان، 2 نفر از Truckee، خارج از محدوده بودند

14. Has he gone too far out of bounds to get back on course?
[ترجمه ترگمان]آیا او بیش از حد خارج شده است که برگردد؟
[ترجمه گوگل]آیا او بیش از حد دور از مرز به عقب بر گردیم؟

پیشنهاد کاربران

ورود ممنوع

ممنوعه.
Be out of bounds
ممنوع است


کلمات دیگر: