(شیمی - تنکردشناسی)، دارای ویژگی های استیل کولین
cholinergic
(شیمی - تنکردشناسی)، دارای ویژگی های استیل کولین
انگلیسی به فارسی
(شیمی - تنکردشناسی) دارای ویژگیهای استیل کولین
(شیمی - تنکردشناسی) تحت تاثیر استیل کولین
کولینرژیک
جملات نمونه
1. The increased cholinergic and decreased dopaminergic activity in the striatum is thought to be a cause of the parkinsonian state.
[ترجمه ترگمان]افزایش cholinergic و کاهش فعالیت dopaminergic در the به عنوان دلیل وضعیت parkinsonian شناخته می شود
[ترجمه گوگل]به نظر میرسد افزایش فعالیت کولینرژیک و کاهش فعالیت دوپامینرژیک در استریاتوم باعث ایجاد بیماری پارکینسونی می شود
[ترجمه گوگل]به نظر میرسد افزایش فعالیت کولینرژیک و کاهش فعالیت دوپامینرژیک در استریاتوم باعث ایجاد بیماری پارکینسونی می شود
2. This apparent role of the cholinergic system in enhancing synaptic activity seems to be mediated by the phosphoinositide system.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که این نقش آشکار سیستم cholinergic در افزایش فعالیت سیناپسی توسط سیستم phosphoinositide میانجی گری می شود
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که این نقش آشکار سیستم کولینرژیک در افزایش فعالیت سیناپسی توسط سیستم فسفونیوزیته می باشد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که این نقش آشکار سیستم کولینرژیک در افزایش فعالیت سیناپسی توسط سیستم فسفونیوزیته می باشد
3. Objective To measure the changes of central cholinergic nerve system in ovariectomized rats and the effect of estrogen.
[ترجمه ترگمان]هدف اندازه گیری تغییرات سیستم عصبی مرکزی در موش های ovariectomized و اثر استروژن
[ترجمه گوگل]هدف: برای اندازه گیری تغییرات سیستم عصبی مرکزی کولینرژیک در موش های تخمدان و اثر استروژن
[ترجمه گوگل]هدف: برای اندازه گیری تغییرات سیستم عصبی مرکزی کولینرژیک در موش های تخمدان و اثر استروژن
4. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
5. These fibers are, in fact, mainly cholinergic.
[ترجمه ترگمان]در واقع این فیبرها به طور عمده cholinergic هستند
[ترجمه گوگل]این فیبرها در واقع عمدتا کلینرژیک هستند
[ترجمه گوگل]این فیبرها در واقع عمدتا کلینرژیک هستند
6. Conclusion: The distributing charactristics of tree shrew forebrain cholinergic neurons were similar to those of rat and monkey.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: توزیع charactristics های tree و forebrain cholinergic cholinergic شبیه به نوع موش و میمون بودند
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: توالی توزیع عصب های کولینرژی پیشابراه درختان درختان شیار همانند موش و میمون بود
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: توالی توزیع عصب های کولینرژی پیشابراه درختان درختان شیار همانند موش و میمون بود
7. OBJECTIVE To synthesize and screen tropane derivatives with cholinergic activity and subtype - selectivity of M 1 receptor.
[ترجمه ترگمان]OBJECTIVE برای تولید و نمایش مشتقات tropane با فعالیت cholinergic و subtype پذیری of ۱ گیرنده
[ترجمه گوگل]هدف سنتز و نمایش مشتقات تروپان با فعالیت و نوع کولینرژیک - selectivity از گیرنده M 1
[ترجمه گوگل]هدف سنتز و نمایش مشتقات تروپان با فعالیت و نوع کولینرژیک - selectivity از گیرنده M 1
8. If we can replace lost cholinergic neurons, patients with neuron loss will be recovery completely.
[ترجمه ترگمان]اگر بتوانیم نورون های cholinergic گم شده را جایگزین کنیم، بیمارانی که از دست رفتن نورون استفاده می کنند به طور کامل بازیابی خواهند شد
[ترجمه گوگل]اگر ما می توانیم نورونهای کولینرژیک خراب را جایگزین کنیم، بیماران با از دست رفتن نورون، به طور کامل بهبود می یابند
[ترجمه گوگل]اگر ما می توانیم نورونهای کولینرژیک خراب را جایگزین کنیم، بیماران با از دست رفتن نورون، به طور کامل بهبود می یابند
9. It has been considered that basal forebrain cholinergic system has affinity with learning and memory.
[ترجمه ترگمان]در نظر گرفته شده است که سیستم cholinergic forebrain دارای پیوستگی با یادگیری و حافظه است
[ترجمه گوگل]در نظر گرفته شده است که سیستم کولینرژیک پروستات پایه دارای میل به یادگیری و حافظه است
[ترجمه گوگل]در نظر گرفته شده است که سیستم کولینرژیک پروستات پایه دارای میل به یادگیری و حافظه است
10. The effects of morphine on the stomach are potentiated by cholinergic drugs.
[ترجمه ترگمان]اثرات مورفین بر روی شکم از داروهای cholinergic استفاده می شود
[ترجمه گوگل]اثرات مورفین بر روی معده توسط داروهای کولینرژیک تقویت می شود
[ترجمه گوگل]اثرات مورفین بر روی معده توسط داروهای کولینرژیک تقویت می شود
11. The gene they ultimately isolated is the blueprint for a protein called the alpha-7 nicotinic cholinergic receptor.
[ترجمه ترگمان]ژنی که در نهایت ایزوله شدند، طرح اولیه برای پروتیینی است که گیرنده آلفا - ۷ nicotinic نامیده می شود
[ترجمه گوگل]ژن آنها که در نهایت جداسازی می شود، طرح پروتئینی به نام گیرنده کولینرژی نیکوتینی آلفا 7 است
[ترجمه گوگل]ژن آنها که در نهایت جداسازی می شود، طرح پروتئینی به نام گیرنده کولینرژی نیکوتینی آلفا 7 است
12. Similar studies need to be done to evaluate the role of the cholinergic nerves in the gastric response to intragastric ethanol.
[ترجمه ترگمان]مطالعات مشابهی باید برای ارزیابی نقش اعصاب cholinergic در واکنش gastric به اتانول intragastric انجام شود
[ترجمه گوگل]مطالعات مشابهی برای ارزیابی نقش اعصاب کولینرژیک در پاسخ معده به اتانول داخل عضلانی باید انجام شود
[ترجمه گوگل]مطالعات مشابهی برای ارزیابی نقش اعصاب کولینرژیک در پاسخ معده به اتانول داخل عضلانی باید انجام شود
13. It is recently found that the efferent vague nerve inhibits pro-inflammatory cytokine release and protects against IRI and termed this vagal function "the cholinergic anti-inflammatory pathway".
[ترجمه ترگمان]اخیرا مشخص شده است که عصب مبهم efferent، انتشار سایتوکاین ناشی از التهابی را مهار کرده و در برابر IRI محافظت می کند و این عملکرد vagal را \"مسیر anti cholinergic\" می نامند
[ترجمه گوگل]اخیرا مشخص شده است که عصب مبهم عصبی مهار انتشار سیتوکین پروتئین التهابی را مهار می کند و از IRI محافظت می کند و این عمل واژینال را 'مسیر ضد التهابی کولینرژیک' نامید
[ترجمه گوگل]اخیرا مشخص شده است که عصب مبهم عصبی مهار انتشار سیتوکین پروتئین التهابی را مهار می کند و از IRI محافظت می کند و این عمل واژینال را 'مسیر ضد التهابی کولینرژیک' نامید
14. The laterodorsal tegmentum (LDT) neurons supply most of the cholinergic tone to the brainstem and diencephalon necessary for physiological arousal.
[ترجمه ترگمان]نورون های laterodorsal (LDT)اغلب لحن cholinergic را به the و diencephalon مورد نیاز برای برانگیختگی فیزیولوژیکی، تامین می کنند
[ترجمه گوگل]نورونهای لنفاوی بعد از زایمان (LDT) اغلب تون کولینرژیک را به مغز و خونی که برای تحریک فیزیولوژیک ضروری است فراهم می کند
[ترجمه گوگل]نورونهای لنفاوی بعد از زایمان (LDT) اغلب تون کولینرژیک را به مغز و خونی که برای تحریک فیزیولوژیک ضروری است فراهم می کند
15. Objective To study the relationship between endocrinal islet A cell and cholinergic neurons.
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه رابطه بین دوتا از نورون ها و نورون های cholinergic
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه ارتباط بین جزایر اندوکرین سلول ها و نورون های کولینرژیک
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه ارتباط بین جزایر اندوکرین سلول ها و نورون های کولینرژیک
پیشنهاد کاربران
پزشکی:
کولینرژیک ( در نورولوژی به همه بخش های سیستم عصبی که در طول عملکرد خود از استیل کولین استفاده می کنند گفته می شود )
کولینرژیک ( در نورولوژی به همه بخش های سیستم عصبی که در طول عملکرد خود از استیل کولین استفاده می کنند گفته می شود )
کلمات دیگر: