کلمه جو
صفحه اصلی

power cut

انگلیسی به انگلیسی

• power outage, decrease in electrical supply, decrease in voltage
a power cut is a period of time when the electricity supply to a particular building or area is interrupted, sometimes deliberately.

جملات نمونه

1. The factory's emergency generators were used during the power cut.
[ترجمه ترگمان]ژنراتورهای اضطراری کارخانه در طی قطع برق مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]ژنراتورهای اضطراری کارخانه در هنگام قطع برق مورد استفاده قرار گرفتند

2. The power cut put us in a fix because we had invited people to dinner.
[ترجمه ترگمان]قطع برق ما را در تنگنا قرار داد، زیرا ما افراد را برای صرف شام دعوت کرده بودیم
[ترجمه گوگل]قطع برق ما را در یک رفع قرار داد زیرا ما مردم را به شام ​​دعوت کردیم

3. There was a power cut and all the lights went out.
[ترجمه ترگمان]برق قطع شد و همه چراغ ها خاموش شدند
[ترجمه گوگل]یک برش قدرت وجود داشت و تمام چراغ ها بیرون رفتند

4. Answer: Obviously now power cut, you why not does headrest switch sleep?
[ترجمه ترگمان]پاسخ: واضح است که حالا قطع برق قطع شده است، شما چرا این کار را نمی کنید؟
[ترجمه گوگل]پاسخ قطعا در حال حاضر قطع برق، شما چرا چراغ خواب سوئیچ خواب نیست؟

5. Slightly winsomely said yesterday power cut.
[ترجمه ترگمان]Slightly winsomely دیروز گفت که قدرت دیروز کاهش یافت
[ترجمه گوگل]به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران

6. Police say a power cut is compromising the ventilation system in the Pike River Coal Pit in a remote part of the country's South Island.
[ترجمه ترگمان]پلیس می گوید که کاهش قدرت سیستم تهویه در معدن پایک ریور در بخش دوردست جزیره جنوبی این کشور را به خطر می اندازد
[ترجمه گوگل]پلیس میگوید که کاهش قدرت سیستم تهویه در ناحیه دور دست جزیره جنوبی کشور را در ذغال سنگ ذغال سنگ پیک در معرض خطر قرار میدهد

7. Mills in Tamil Nadu are facing a power cut of 45 %.
[ترجمه ترگمان]میلز در تامیل نادو با کاهش ۴۵ % مواجه است
[ترجمه گوگل]میلز در تامیل نادو با کاهش قدرت 45٪ مواجه است

8. There are candles strategically placed — just in case we have another power cut.
[ترجمه ترگمان]شمع هایی وجود دارند که به طور استراتژیک گذاشته شده اند - فقط در صورتی که ما قدرت دیگری داریم
[ترجمه گوگل]شمع ها به لحاظ استراتژیک قرار می گیرند - فقط در صورتی که یک برش قدرت دیگر داشته باشیم

9. Electric heating is all very well until there's a power cut.
[ترجمه ترگمان]گرمایش الکتریکی بسیار خوب است تا زمانی که برق قطع شود
[ترجمه گوگل]گرمایش الکتریکی بسیار خوب است تا زمانی که یک برش قدرت وجود دارد

10. The battery should prevent the computer system from going down in the event of a power cut.
[ترجمه ترگمان]باتری باید از پایین رفتن سیستم کامپیوتر در صورت قطع برق جلوگیری کند
[ترجمه گوگل]باتری باید در صورت قطع برق از سیستم کامپیوتری جلوگیری کند

11. Most of the data on the hard drive was corrupted by the power cut.
[ترجمه ترگمان]بیشتر اطلاعات مربوط به رانندگی سخت به وسیله قطع برق تخریب شد
[ترجمه گوگل]اکثر داده های موجود در هارد دیسک توسط برش قدرت خراب شده است

12. The food in the freezer had thawed during a power cut.
[ترجمه ترگمان]غذا در فریزر در طی یک قطع برق ذوب شده بود
[ترجمه گوگل]غذا در فریزر در هنگام قطع برق دچار افت شد

13. The city centre was plunged into darkness by the power cut.
[ترجمه ترگمان]مرکز شهر با قطع برق در تاریکی فرو رفت
[ترجمه گوگل]مرکز شهر به وسیله قطع برق به تاریکی فرو ریخت

14. But nomes hear sounds slowed down and stretched out and deeper, like a record player in a power cut.
[ترجمه ترگمان]اما صدای nomes آهسته آهسته آهسته و عمیق تر می شد، مثل یک بازیکن رکورد دار که بریده می شد
[ترجمه گوگل]اما نومز صدای تلفن را می شنود، به آرامش می رساند و دراز می کشید و عمیق تر، مثل یک بازیکن سقوط در قدرت

15. The couple may simply require light because a fuse has blown or a power cut has occurred.
[ترجمه ترگمان]این زوج ممکن است به سادگی به نور نیاز داشته باشند چون یک فیوز یا یک قطع برق رخ داده است
[ترجمه گوگل]این زوج ممکن است به سادگی نیاز به نور داشته باشند چرا که یک فیوز دمیده شده است و یا قطع برق رخ داده است

پیشنهاد کاربران

ژنراتور، برای تولید برق برای زمان های قعطی برق

در تعریف انگلیسیش اومده:
یک دوره زمانی که منبع یا انرژی برق وجود نداره.
مترادف های این کلمه: power failure, power outage
که کلن به معنی قطع برق میشه.

قطعی برق


کلمات دیگر: