برآسوده، لم داده، لمیده
recliner
برآسوده، لم داده، لمیده
انگلیسی به فارسی
برآسوده، لم داده، لمیده
صندلی دارای پشتی متحرک، صندلی لمیدنی (reclining chair هم میگویند)
تختخواب
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a type of chair with a back that tilts to an inclined position, often with a footrest that rises simultaneously.
• one who lies down, one who lies in a horizontal position; one who rests; chair whose back can be placed in a reclining position, la-z-boy
جملات نمونه
1. The company introduced a Missioninspired recliner with straight lines and vertical slats.
[ترجمه ترگمان]این شرکت یک recliner Missioninspired با خطوط مستقیم و slats عمودی معرفی کرد
[ترجمه گوگل]این کمپانی یک اسکله ماموریتی را با خطوط مستقیم و اسلبهای عمودی معرفی کرد
[ترجمه گوگل]این کمپانی یک اسکله ماموریتی را با خطوط مستقیم و اسلبهای عمودی معرفی کرد
2. I flung myself into his chair, the big recliner.
[ترجمه ترگمان]خودم را روی صندلی انداختم
[ترجمه گوگل]من خودم را به صندلی خود، صندلی بلند بزرگ فرو ریختم
[ترجمه گوگل]من خودم را به صندلی خود، صندلی بلند بزرگ فرو ریختم
3. A man sat in a recliner drinking beer.
[ترجمه ترگمان]مردی روی صندلی راحتی نشسته بود و آبجو می نوشید
[ترجمه گوگل]یک مرد نشستن در یک چای نوشیدنی یخ زده
[ترجمه گوگل]یک مرد نشستن در یک چای نوشیدنی یخ زده
4. My father moves from his recliner and perches on the arm of the couch. He protectively, instinctively, wraps his arm around my mother.
[ترجمه ترگمان]پدرم از صندلی راحتی بیرون آمد و روی بازوی مبل گیر کرد او به طور غریزی، به طور غریزی دستش را دور مادرم حلقه کرد
[ترجمه گوگل]پدرم از آرامش و چنگالش بر روی بازوی نیمکت حرکت می کند او محافظت شده، به طور غریزی، دستان خود را در اطراف مادرم پیچ و تاب می کند
[ترجمه گوگل]پدرم از آرامش و چنگالش بر روی بازوی نیمکت حرکت می کند او محافظت شده، به طور غریزی، دستان خود را در اطراف مادرم پیچ و تاب می کند
5. A brown, plaid sofa and a teal recliner, a wooden rocker and brass coat rack draped with leather belts and purses.
[ترجمه ترگمان]یک مبل قهوه ای، یک مبل سفید و یک صندلی recliner، یک صندلی گهواره ای چوبی، یک صندلی گهواره ای چوبی با کمربند چرمی و کیف های چرمی
[ترجمه گوگل]یک قهوه ای، مبل راحتی و یک صندلی چسبی، یک صندلی چوبی و یک قفسه کتان برنجی با کمربند های چرم و کیف پول
[ترجمه گوگل]یک قهوه ای، مبل راحتی و یک صندلی چسبی، یک صندلی چوبی و یک قفسه کتان برنجی با کمربند های چرم و کیف پول
6. Now BUY one Recliner GET one free Swing table.
[ترجمه ترگمان]حالا بخرید یک recliner یک میز Swing آزاد بخرید
[ترجمه گوگل]در حال حاضر BUY یک Recliner GET یک جدول چرخش رایگان
[ترجمه گوگل]در حال حاضر BUY یک Recliner GET یک جدول چرخش رایگان
7. You can push the seat - recliner button in the armrest for relaxing.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید دکمه seat را در the برای استراحت فشار دهید
[ترجمه گوگل]شما می توانید دکمه صندلی - چاقو را در دستگیره برای آرامش بخش فشار دهید
[ترجمه گوگل]شما می توانید دکمه صندلی - چاقو را در دستگیره برای آرامش بخش فشار دهید
8. This recliner mechanism can be used in recliners and sofas and swivels.
[ترجمه ترگمان]این مکانیزم recliner می تواند در recliners و کاناپه های مورد استفاده قرار گیرد و می چرخد
[ترجمه گوگل]این مکانیسم چرتکه را می توان در صندلی ها و صندلی ها و مفصل گردان استفاده کرد
[ترجمه گوگل]این مکانیسم چرتکه را می توان در صندلی ها و صندلی ها و مفصل گردان استفاده کرد
9. One friend drives more than an hour every morning to lift Earley from his bed to his recliner.
[ترجمه ترگمان]یک دوست هر روز بیشتر از یک ساعت حرکت می کند تا از تختش به سمت صندلی راحتی برود
[ترجمه گوگل]یک دوست هر روز بیش از یک ساعت رانندگی می کند تا ارلی را از تخت خود به عقب براند
[ترجمه گوگل]یک دوست هر روز بیش از یک ساعت رانندگی می کند تا ارلی را از تخت خود به عقب براند
10. He lies wooden and still as a log under a pink blanket on a blue recliner in his living room.
[ترجمه ترگمان]او چوبی است و مثل کنده درخت زیر پتوی صورتی روی یک صندلی راحتی آبی رنگ در اتاق نشیمن است
[ترجمه گوگل]او چوبی را دراز می کند و هنوز هم به عنوان یک ورودی تحت یک پتو صورتی بر روی آفتابگیر آبی در اتاق نشیمنش قرار دارد
[ترجمه گوگل]او چوبی را دراز می کند و هنوز هم به عنوان یک ورودی تحت یک پتو صورتی بر روی آفتابگیر آبی در اتاق نشیمنش قرار دارد
11. I almost never talk to my dad so directly, and he sat down, my words pushing him into the recliner.
[ترجمه ترگمان]من تقریبا هیچ وقت با پدرم صحبت نکردم، همین الان، و او نشست، کلمات من او را به سمت صندلی راحتی هل می دادند
[ترجمه گوگل]من تقریبا هرگز با پدرم صحبت نمی کنم به طور مستقیم، و او نشست، کلمات من را هل دادن او را به recliner
[ترجمه گوگل]من تقریبا هرگز با پدرم صحبت نمی کنم به طور مستقیم، و او نشست، کلمات من را هل دادن او را به recliner
12. On a recent Thursday night, sitting in a grungy recliner at the Stop Smoking Hypnosis Clinic of Baltimore County, the middle-aged man shrugs his shoulders.
[ترجمه ترگمان]در یک شب پنجشنبه اخیر، نشستن در a grungy در کلینیک Smoking Hypnosis در بخش بالتیمور، مرد میانسال شانه هایش را بالا می اندازد
[ترجمه گوگل]در یک شب پنجشنبه اخیر، نشسته در چرت زدن سخت در درمانگاه کلینیک هیپنوتیزم توقف بالتیمور، مرد میانسال شانه های خود را شانه می کند
[ترجمه گوگل]در یک شب پنجشنبه اخیر، نشسته در چرت زدن سخت در درمانگاه کلینیک هیپنوتیزم توقف بالتیمور، مرد میانسال شانه های خود را شانه می کند
13. Amy: I'm sure. Let's move the loveseat across from it. Now, can you move the recliner into the corner?
[ترجمه ترگمان] مطمئنم بگذار یک مبل راحتی را از آن طرف به آن طرف و آن طرف ببریم حالا، میشه اون صندلی راحتی رو از اون گوشه تکون بدی؟
[ترجمه گوگل]امی مطمئن هستم بیایید دوستمان را از آن دور کنیم در حال حاضر، شما می توانید چرتکه را به گوشه حرکت دهید؟
[ترجمه گوگل]امی مطمئن هستم بیایید دوستمان را از آن دور کنیم در حال حاضر، شما می توانید چرتکه را به گوشه حرکت دهید؟
14. If you want to relax, you can push the seat - recliner button in the armrest.
[ترجمه ترگمان]اگر می خواهید استراحت کنید، می توانید دکمه seat را در the فشار دهید
[ترجمه گوگل]اگر میخواهید استراحت کنید، می توانید دکمه صندلی را در عقب قرار دهید
[ترجمه گوگل]اگر میخواهید استراحت کنید، می توانید دکمه صندلی را در عقب قرار دهید
پیشنهاد کاربران
صندلی ( از نوعی که تکیه آن قابل تنظیم باشد )
a chair in which you can lean back at different angles
( دیکشنری کمبریج )
a chair in which you can lean back at different angles
( دیکشنری کمبریج )
کلمات دیگر: