پیش داوری شده، قبلا مقرر داشتن، قبلا وقوع امری را ترتیب دادن
preordained
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• decreed in advance, predestined; determined beforehand, fixed ahead of time; designated ahead of time, appointed in advance
something that is preordained is believed to be happening in the way that has been decided by god or fate; a formal word.
something that is preordained is believed to be happening in the way that has been decided by god or fate; a formal word.
جملات نمونه
1. Some people believe that fate has been preordained whether they will be happy or not.
[ترجمه ترگمان]برخی از مردم بر این باورند که سرنوشت مقدر شده است که آیا آن ها خوشحال باشند یا خیر
[ترجمه گوگل]بعضی از مردم بر این باورند که سرنوشت از قبل پیش بینی شده است، آیا آنها خوشحال خواهند شد یا خیر
[ترجمه گوگل]بعضی از مردم بر این باورند که سرنوشت از قبل پیش بینی شده است، آیا آنها خوشحال خواهند شد یا خیر
2. Some people believe that fate has preordained whether they will be happy or unhappy.
[ترجمه ترگمان]برخی از مردم بر این باورند که سرنوشت مقدر شده است که آن ها خوشحال باشند یا ناراضی باشند
[ترجمه گوگل]بعضی از مردم بر این باورند که سرنوشت از پیش تعیین شده است که آیا آنها شاد و یا ناراضی خواهند بود
[ترجمه گوگل]بعضی از مردم بر این باورند که سرنوشت از پیش تعیین شده است که آیا آنها شاد و یا ناراضی خواهند بود
3. His life seems to have followed a preordained path/direction.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که زندگی او مسیری مقدر و مقدر را دنبال کرده است
[ترجمه گوگل]به نظر میرسد که زندگی او مسیر / مسیر پیشین را دنبال کرده است
[ترجمه گوگل]به نظر میرسد که زندگی او مسیر / مسیر پیشین را دنبال کرده است
4. Is everything we do preordained?
[ترجمه ترگمان]این همه کاری هست که باید انجام بدیم؟
[ترجمه گوگل]آیا همه چیز را پیش از موعد انجام می دهیم؟
[ترجمه گوگل]آیا همه چیز را پیش از موعد انجام می دهیم؟
5. They seemed preordained to meet.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که قرار است با هم ملاقات کنند
[ترجمه گوگل]آنها به نظر می رسید پیش از موعد مقابله کنند
[ترجمه گوگل]آنها به نظر می رسید پیش از موعد مقابله کنند
6. Some people believe that fate has preordained whether they will is happy or unhappy.
[ترجمه ترگمان]برخی از مردم بر این باورند که سرنوشت او مقدر شده است که آیا آن ها خوشحال یا ناراضی باشند
[ترجمه گوگل]بعضی از مردم بر این باورند که سرنوشت پیش بینی شده است که آیا آنها شاد و یا ناراضی خواهند بود
[ترجمه گوگل]بعضی از مردم بر این باورند که سرنوشت پیش بینی شده است که آیا آنها شاد و یا ناراضی خواهند بود
7. My love for you is preordained.
[ترجمه ترگمان]عشق من به تو مقدر است
[ترجمه گوگل]عشق من برای شما پیش شرط است
[ترجمه گوگل]عشق من برای شما پیش شرط است
8. In retrospect all successful policies seem preordained.
[ترجمه ترگمان]با نگاهی به گذشته همه سیاست های موفق مقدر شده است
[ترجمه گوگل]در گذشته همه سیاست های موفق به نظر می رسد پیش از آن
[ترجمه گوگل]در گذشته همه سیاست های موفق به نظر می رسد پیش از آن
9. There's nothing preordained that the computer has to be large in size.
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز مقدر نشده است که کامپیوتر به اندازه کافی بزرگ باشد
[ترجمه گوگل]هیچ چیز پیش فرض نیست که کامپیوتر بزرگ باشد
[ترجمه گوگل]هیچ چیز پیش فرض نیست که کامپیوتر بزرگ باشد
10. The Asian century is hardly as preordained as most seem to believe.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که قرن آسیا به همان اندازه مقدر شده است که به نظر می رسد که بیش از همه آن را باور دارد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد اکثریت قریب به اتفاق آسیا به عنوان پیش شرط بندی شده اند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد اکثریت قریب به اتفاق آسیا به عنوان پیش شرط بندی شده اند
11. It's so seductive to think of a preordained concrete assignment for life.
[ترجمه ترگمان]این بسیار گمراه کننده است که به یک تکلیف واقعی برای زندگی فکر کنید
[ترجمه گوگل]این خیلی وسوسه انگیز است که به یک تخصیص بتونی از پیش تعیین شده برای زندگی فکر کنید
[ترجمه گوگل]این خیلی وسوسه انگیز است که به یک تخصیص بتونی از پیش تعیین شده برای زندگی فکر کنید
12. He was preordained to be our leader.
[ترجمه ترگمان] اون قرار بود رهبر ما باشه
[ترجمه گوگل]او پیشتر به عنوان رهبر ما بود
[ترجمه گوگل]او پیشتر به عنوان رهبر ما بود
13. Your such preordained relationship makes me easy to be touched and.
[ترجمه ترگمان]رابطه عاشقانه شما من رو راحت می کنه که تحت تاثیر قرار بگیرم
[ترجمه گوگل]این روابط پیش از موعد شما باعث می شود که من به راحتی دست و پنجه نرم کنید
[ترجمه گوگل]این روابط پیش از موعد شما باعث می شود که من به راحتی دست و پنجه نرم کنید
14. It was preordained that we should win.
[ترجمه ترگمان]مقدر شده بود که ما پیروز شویم
[ترجمه گوگل]پیش از این اعلام شده بود که باید پیروز شویم
[ترجمه گوگل]پیش از این اعلام شده بود که باید پیروز شویم
پیشنهاد کاربران
مخصوص به خود.
مقدر شده, از قبل پیش بینی شده
پیش طراحی شده
کلمات دیگر: