کلمه جو
صفحه اصلی

cannon fodder

(مجازی) خوراک توپ (یعنی سربازان و غیره که در جنگ فدا می شوند)

انگلیسی به فارسی

(مجازی) خوراک توپ (یعنی سربازان و غیره که در جنگ فدا می‌شوند)

انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: soldiers that are considered expendable, replaceable material in war.
• people who are considered insignificant, people who are sacrificed in war
soldiers who were expected to fight in battles in which large numbers of people would be killed were sometimes referred to as cannon fodder, especially in the first world war.

مترادف و متضاد

expendable soldiers

Synonyms: food for powder, fresh fish, militiaman, trooper

جملات نمونه

1. The conscripts were treated as cannon fodder.
[ترجمه ترگمان]سربازان وظیفه به عنوان گلوله توپ در نظر گرفته می شدند
[ترجمه گوگل]نیروهای نظامی به عنوان خوراک توپ مورد استفاده قرار گرفتند
2. The team had no intention of being cannon fodder when they played the champions, and were determined to win.
[ترجمه ترگمان]این تیم قصد نداشت وقتی قهرمانان را بازی می کردند به علوفه شلیک کنند و مصمم بودند که برنده شوند
[ترجمه گوگل]تیم زمانی قهرمان بازی نکرد و قصد داشت که عدد توپ را به ثمر برساند و مصمم به پیروزی باشد
3. The soldiers were little more than cannon fodder.
[ترجمه ترگمان]سربازان اندکی بیش از علیق آسبان بودند
[ترجمه گوگل]سربازان کمی بیشتر از خوراک توپ بودند
4. The foot soldiers were just used as cannon fodder .
[ترجمه ترگمان]سربازان پیاده فقط به اندازه علیق و علیق عادت داشتند
[ترجمه گوگل]سربازان پا فقط به عنوان خوراک توپ استفاده می شود
5. Children will be cannon fodder to boost a school's image.
[ترجمه ترگمان]کودکان برای بالا بردن تصویر یک مدرسه، گلوله توپ خواهند بود
[ترجمه گوگل]کودکان برای بهبود تصویر مدرسه، علوفه توپ را خواهند داشت
6. These people are cannon fodder in rivalries with bordering states.
[ترجمه ترگمان]این افراد در رقابت با ایالت های مرزی، گلوله توپ هستند
[ترجمه گوگل]این افراد در رقابت با کشورهای حاشیه خورده اند
7. Long dismissed as "cannon fodder, " as one immunologist puts it, the white blood cells known as basophils have been enjoying a renaissance.
[ترجمه ترگمان]به نقل از \"علوفه با توپ\"، همانطور که یک immunologist آن را می گذارد، گلبول های سفید خون معروف به basophils، از یک رنسانس لذت می برند
[ترجمه گوگل]گلبول های سفید خون شناخته شده به عنوان بازوفیل ها از زمان رنسانس لذت می برند
8. Many cynical managers see employees as cannon fodder.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مدیران بدبین به کارمندان بعنوان گلوله توپ نگاه می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مدیران بدبین، کارکنان را عادت به توپ می دانند
9. The soldiers were only cannon fodder to their commanders.
[ترجمه ترگمان]سربازان تنها یک علیق برای فرماندهان خود داشتند
[ترجمه گوگل]سربازان فقط توپ را برای فرماندهان خود داشتند
10. Hoffenheim were instantly dismissed by many as cannon fodder after their promotion last season.
[ترجمه ترگمان]Hoffenheim بلافاصله پس از promotion در فصل گذشته توسط بسیاری از گلوله های توپ اخراج شدند
[ترجمه گوگل]هوفنهایم پس از ارتقای خود در فصل گذشته، بسیاری از آنها را به عنوان توپ علوفه دفع کردند
11. They can use us as cannon fodder in the sod.
[ترجمه ترگمان]آن ها می توانند از ما به عنوان طعمه توپ در خاک استفاده کنند
[ترجمه گوگل]آنها می توانند از ما به عنوان خوراک توپ استفاده کنند
12. All the Army wanted you for was cannon fodder.
[ترجمه ترگمان]تمام ارتش از شما طالب بود
[ترجمه گوگل]تمام ارتش می خواست شما را برای خوراک توپ بود
13. Use only with own cannon fodder.
[ترجمه ترگمان]فقط با گلوله توپ خود استفاده کنید
[ترجمه گوگل]فقط با استفاده از علوفه توپ خود را استفاده کنید
14. Conscripts make good cannon fodder, but for officers we need volunteers.
[ترجمه ترگمان]Conscripts توپ خوبی برای توپ ها درست می کنند، اما برای افسران ما به داوطلبان نیاز داریم
[ترجمه گوگل]سربازان علوفه توپ را خوب می برند، اما برای افسران ما داوطلبان نیاز داریم
15. Here you some cannon fodder for the attack mode.
[ترجمه ترگمان]در اینجا مقداری گلوله توپ برای حالت حمله آورده شده است
[ترجمه گوگل]در اینجا شما یک عدد توپ برای حالت حمله است

پیشنهاد کاربران

گوشت دم توپ ( در مورد سربازانی که به جنگ اعزام میشوند در شرایطی که رهبران و فرماندهان آنها ارزشی برای جان این سربازان قائل نبوده و نگرانی از بابت کشته شدنشان نداشته باشند )
گوشت دم توپ
قربانی جنگی
سیاهی لشکر
کلمات دیگر: