کلمه جو
صفحه اصلی

throw together


1- (با شتاب و بی دقتی) ساختن، سر هم بندی کردن 2- (با هم) آشنا کردن

انگلیسی به فارسی

پرتاب کردن با هم


پیشنهاد کاربران

سرهم بندی کردن یک چیز به طور سریع

جمع کردن یک کار یا یک قضیه به طور سریع
ماس مالی کردن هم شاید بشود معنا کرد


کلمات دیگر: