1. an old man who tried to prolong his dusty life
پیرمردی که می کوشید عمر بی حاصل خود را طولانی تر کند
2. Two things doth prolong your life: a quiet heart and a loving wife.
[ترجمه ترگمان]دو چیز زندگی تو را طولانی تر می کند: یک قلب آرام و یک همسر دوست داشتنی
[ترجمه گوگل]دو چیز باعث می شود که زندگی شما یک قلب آرام و یک زن دوست داشتنی باشد
3. Might it be possible to prolong life indefinitely?
[ترجمه ترگمان]آیا ممکن است برای مدت طولانی زندگی را طولانی تر کنم؟
[ترجمه گوگل]آیا ممکن است زندگی طولانی مدت را به طور نامحدود ادامه دهد؟
4. He has decided to prolong his visit through the weekend.
[ترجمه ترگمان]او تصمیم گرفته است که سفر خود را تا آخر هفته طولانی کند
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفته است که سفر خود را از طریق آخر هفته ادامه دهد
5. Don't prolong the agony -just tell us who won!
[ترجمه ترگمان]این درد رو تحمل نکن - فقط به ما بگو کی برنده می شه!
[ترجمه گوگل]مزاحمت را طولانی نکنید - به ما بگویید که چه کسی برنده شد!
6. He offered her a drink to try to prolong her visit.
[ترجمه ترگمان]به او نوشیدنی تعارف کرد تا به دیدارش برود
[ترجمه گوگل]او به او نوشیدنی داد تا سعی کند سفر او را طولانی کند
7. The operation could prolong his life by two or three years.
[ترجمه شهاب] این عمل میتونه عمرش رو برای دو یا سه سال طولانی تر کنه
[ترجمه ترگمان]این عمل می تواند دو یا سه سال طول بکشد
[ترجمه گوگل]این عملیات می تواند عمر خود را دو یا سه سال طول بکشد
8. Don't prolong the agony?just tell me the result!
[ترجمه ترگمان]این عذاب را طولانی تر نکن؟ ! فقط نتیجه رو بهم بگو
[ترجمه گوگل]آزار و اذیت طولانی نیست؟ فقط نتیجه من را بگو!
9. The delegation decided to prolong their visit by one week.
[ترجمه ترگمان]این هیات تصمیم گرفت تا یک هفته بازدید خود را طولانی کند
[ترجمه گوگل]این هیأت تصمیم گرفت تا یک هفته از سفر خود گذر کند
10. We do not want to prolong the meeting unnecessarily.
[ترجمه ترگمان]ما نمی خواهیم به طور غیر ضروری جلسه را ادامه دهیم
[ترجمه گوگل]ما نمی خواهیم جلسه را بی وقفه طولانی تر کنیم
11. Careful use will prolong the life of your machine.
[ترجمه ترگمان]استفاده دقیق، عمر دستگاه شما را طولانی تر می کند
[ترجمه گوگل]استفاده دقیق از عمر دستگاه شما طول می کشد
12. Chemotherapy can prolong survival in cancer patients.
[ترجمه ترگمان]شیمی درمانی می تواند زنده ماندن در بیماران سرطانی را طولانی کند
[ترجمه گوگل]شیمی درمانی می تواند بقای در بیماران سرطانی را طولانی کند
13. Don't prolong the agony just tell us the result!
[ترجمه ترگمان]این درد را تحمل نکن فقط نتیجه را به ما بگو!
[ترجمه گوگل]آکنه را طولانی نکنید فقط نتیجه را به ما بگویید!
14. It may also prolong the half-life of some concomitantly administered drugs.
[ترجمه ترگمان]همچنین ممکن است نیمه عمر برخی داروهای تجویز شده را طولانی تر کند
[ترجمه گوگل]همچنین ممکن است نیمه عمر برخی داروهای همزمان مصرفی را طولانی کند
15. Doctors say these drugs can reduce pain and prolong lives.
[ترجمه ترگمان]پزشکان می گویند که این داروها می توانند باعث کاهش درد و طولانی تر شدن زندگی شوند
[ترجمه گوگل]پزشکان می گویند این داروها می توانند درد و طول عمر را کاهش دهند