پیچ و تاب، از جا جستن، پیچاندن
bolting
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• fastening with a bolt; locking with a bolt; sifting flour or meal
جملات نمونه
1. separation of flour from bran by bolting
جداسازی آرد از سبوس از راه سرند کردن
2. Regaining the companionway, he dragged the doors closed, bolting them.
[ترجمه ترگمان]در را باز کرد و درها را بست و از جا جست
[ترجمه گوگل]باز هم همراه شد، او درب را بسته بود، پیچش زد
[ترجمه گوگل]باز هم همراه شد، او درب را بسته بود، پیچش زد
3. Bolting is a purely ethical consideration, no more, no less.
[ترجمه ترگمان]bolting یک بررسی کاملا اخلاقی است، نه بیشتر، نه کم تر
[ترجمه گوگل]پیچ و مهره صرف نظر اخلاقی است نه بیشتر و نه کمتر
[ترجمه گوگل]پیچ و مهره صرف نظر اخلاقی است نه بیشتر و نه کمتر
4. Instead, she made good her escape, bolting the galley door so that he could not follow her.
[ترجمه ترگمان]به جای آن، فرار کرد و در را به کناری کشید تا او را دنبال نکند
[ترجمه گوگل]در عوض، او فرار خود را خوب انجام داد، پیچ و تاب در اتاق دلالی به طوری که او نمی تواند او را دنبال کنید
[ترجمه گوگل]در عوض، او فرار خود را خوب انجام داد، پیچ و تاب در اتاق دلالی به طوری که او نمی تواند او را دنبال کنید
5. Rules and codes bolting the social structure tightly into place.
[ترجمه ترگمان]قوانین و کدها ساختار اجتماعی را به شدت جا به جا می کنند
[ترجمه گوگل]قوانین و مقررات به ساختن ساختار اجتماعی بسنده می کنند
[ترجمه گوگل]قوانین و مقررات به ساختن ساختار اجتماعی بسنده می کنند
6. Hastily she bit gobbets loose and swallowed them, bolting down a dreadful and disgusting feast.
[ترجمه ترگمان]با شتاب او را گاز گرفت و آب دهانش را قورت داد، و از جا جست و یک ضیافت وحشتناک و نفرت انگیز را از جا پراند
[ترجمه گوگل]او به شدت گبوط را بجوشانده و آنها را فرو برد، و یک جشن ترسناک و نفرت انگیز را به زمین زد
[ترجمه گوگل]او به شدت گبوط را بجوشانده و آنها را فرو برد، و یک جشن ترسناک و نفرت انگیز را به زمین زد
7. Let the argument rage about the ethics of bolting.
[ترجمه ترگمان]بگذار جر و بحث درباره اصول اخلاقی را از هم جدا کند
[ترجمه گوگل]اجازه دهید استدلال در مورد اخلاق پیچ و تاب و خشم
[ترجمه گوگل]اجازه دهید استدلال در مورد اخلاق پیچ و تاب و خشم
8. Jerry Moffatt: making the case for bolting.
[ترجمه ترگمان]جری Moffatt: پرونده را برای فرار آماده کنید
[ترجمه گوگل]جری موفات در حال ساخت پرونده برای پیچ و تاب است
[ترجمه گوگل]جری موفات در حال ساخت پرونده برای پیچ و تاب است
9. Louie wailed, bolting off the steps into his house.
[ترجمه ترگمان]و لوئی زا ناله سر داد و از پله ها به داخل خانه دوید
[ترجمه گوگل]لویی سرازیر شد و مراحل را به خانه اش متصل می کرد
[ترجمه گوگل]لویی سرازیر شد و مراحل را به خانه اش متصل می کرد
10. The design laws and cruxes of the and bolting are described.
[ترجمه ترگمان]قوانین طراحی و cruxes پیچ و پیچ را توصیف می کنند
[ترجمه گوگل]قوانین و مقررات طراحی و محدوده های پیچ و خم شرح داده شده است
[ترجمه گوگل]قوانین و مقررات طراحی و محدوده های پیچ و خم شرح داده شده است
11. Flowering time and bolting time of Brassica crops were two important quantitative traits related to the commerciality.
[ترجمه ترگمان]زمان و زمان bolting محصولات Brassica دو ویژگی کمی مهم مرتبط با the بود
[ترجمه گوگل]زمان گلدهی و زمان بستن محصولات براسیکا، دو ویژگی مهم کمی در ارتباط با تجارتی بودند
[ترجمه گوگل]زمان گلدهی و زمان بستن محصولات براسیکا، دو ویژگی مهم کمی در ارتباط با تجارتی بودند
12. Ron's jealousy expresses itself in a preadolescent bolting from the premises; he's missing but not missed.
[ترجمه ترگمان]حسادت رون در یک preadolescent که از ساختمان خارج شده است، خود را از دست داده است؛ گم شده، اما تیرش خطا نرفته
[ترجمه گوگل]حسادت ران به خودی خود در یک پیچ و خم پیشانی از محل قرار می گیرد؛ او گم شده است، اما از دست رفته است
[ترجمه گوگل]حسادت ران به خودی خود در یک پیچ و خم پیشانی از محل قرار می گیرد؛ او گم شده است، اما از دست رفته است
13. He would need all his authority to keep the weak-kneed volunteers from bolting.
[ترجمه ترگمان]او به تمام قدرت خود نیاز داشت تا داوطلبان - را از جا فرار نگه دارد
[ترجمه گوگل]او نیاز به تمام توان خود را برای حفظ داوطلبان ضعیف زانو از پیچ و تاب
[ترجمه گوگل]او نیاز به تمام توان خود را برای حفظ داوطلبان ضعیف زانو از پیچ و تاب
14. The threat of the soldiers was momentarily forgotten as she struggled to keep her footing and prevent the animal from bolting.
[ترجمه ترگمان]ناگهان تهدید سربازان به طور موقت از یاد رفته بود که او سعی کرد پایش را نگه دارد و از فرار کردن حیوان جلوگیری کند
[ترجمه گوگل]تهدید سربازان به طور مداوم فراموش شد زیرا او تلاش کرد تا پایه خود را حفظ کند و از حیوانات جلوگیری کند
[ترجمه گوگل]تهدید سربازان به طور مداوم فراموش شد زیرا او تلاش کرد تا پایه خود را حفظ کند و از حیوانات جلوگیری کند
پیشنهاد کاربران
گلدهی
internode elongation
طویل شدن ساقه
طویل شدن ساقه
پیچ و مهره
کلمات دیگر: