1. She chopped off her golden, waist-length hair.
[ترجمه ترگمان]اون موهای طلایی و کمرش رو قطع کرد
[ترجمه گوگل]او موهای طلایی و دور کمرش را خرد کرد
2. Charles I had his head chopped off.
[ترجمه ترگمان]چارلز سرش را قطع کرده بود
[ترجمه گوگل]چارلز سرش را خرد کرد
3. The branch had been chopped off.
[ترجمه ترگمان]شاخه کنده شده بود
[ترجمه گوگل]شاخه خرد شده است
4. He chopped off the small branches before cutting down the tree.
[ترجمه ترگمان]قبل از قطع کردن درخت، شاخه های کوچک را قطع کرد
[ترجمه گوگل]او قبل از بریدن درخت، شاخه های کوچک را خرد کرد
5. Anne Boleyn had her head chopped off.
[ترجمه ترگمان]آن سرکار خانم سرش را جدا کرده بود
[ترجمه گوگل]آن بلین سرش را خرد کرد
6. The king had his head chopped off.
[ترجمه ترگمان] پادشاه سرش رو قطع کرده
[ترجمه گوگل]پادشاه سرش را خرد کرد
7. Two of his fingers were chopped off in the accident.
[ترجمه ترگمان]دوتا از انگشتهاش تو تصادف قطع شدن
[ترجمه گوگل]دو مورد از انگشتانش در حادثه خرد شده بود
8. When all had been chopped off he disposed of the one that was immortal by burying it securely under a great rock.
[ترجمه ترگمان]وقتی همه چیز را از هم جدا کرده بودند، خودش را با سنگ بزرگی دفن کرد که آن را در زیر یک تخته سنگ بزرگ دفن کرد
[ترجمه گوگل]وقتی که همه چیز از بین رفته بود، او را از این که جاودان بود، دفن کرد و آن را به طور ایمن تحت یک سنگ بزرگ قرار داد
9. One of the corpses appeared to have had an ear chopped off.
[ترجمه ترگمان]یکی از جسدها به نظر می رسید که یک تکه گوشت را قطع کرده اند
[ترجمه گوگل]یکی از اجساد به نظر می رسید یک گوش خرد شده بود
10. Firms with shorter names like Boeing do not get chopped off.
[ترجمه ترگمان]شرکت هایی با نام های کوتاه تر مانند بویینگ خرد نمی شوند
[ترجمه گوگل]شرکت هایی با نام های کوتاه مانند بوئینگ خرد نشده اند
11. Male speaker A pair of gloves can stop you having your fingers chopped off.
[ترجمه ترگمان]speaker مرد، یه جفت دستکش میتونه جلوتو بگیره که انگشتت رو قطع کنی
[ترجمه گوگل]سخنران مرد جفت دستکش می تواند مانع از داشتن انگشتان دست شما شود
12. He knows he can't win the race with his hands tied behind his back, or his toes chopped off.
[ترجمه ترگمان]او می داند که نمی تواند با دستانش دور کمرش بسته شود، یا پنجه پاهایش قطع شود
[ترجمه گوگل]او می داند که نمی تواند مسابقه را با دستانش پشت سرش متصل کند یا انگشتانش را خرد کرد
13. I hope they chop off his hairy carrot.
[ترجمه ترگمان]امیدوارم هویج پشمالوی خود را جدا کنند
[ترجمه گوگل]من امیدوارم که آنها هویج موهای خود را ریز ریز کنند
14. Another was so distressed he chopped off three of his fingers in an attempt to get out of the study.
[ترجمه ترگمان]یکی دیگر آنقدر ناراحت بود که سه انگشتش را با تلاش برای بیرون رفتن از اتاق کار قطع کرد
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از مضطرب شد، او سه انگشت خود را در تلاش برای خروج از مطالعه ریز کرد