کلمه جو
صفحه اصلی

dimorphic


دارای دو شکل

انگلیسی به فارسی

دارای دو شکل


dimorphic، دارای دو شکل


انگلیسی به انگلیسی

• having two forms, existing in two different forms

جملات نمونه

1. But man is, in general, sexually dimorphic in ways which do not resemble his ape cousins.
[ترجمه ترگمان]اما این مرد، به طور کلی از لحاظ جنسی، از لحاظ جنسی، از لحاظ جنسی، به cousins ape شباهت ندارد
[ترجمه گوگل]اما انسان، به طور کلی، به شکل های جنسی دیمورفیک است که به نوعی پسر عموی او نیست

2. Detailed life-history studies of this highly dimorphic animal reveal that the reproductive success of large males is much higher than small males.
[ترجمه ترگمان]مطالعات درباره تاریخچه زندگی این حیوان بسیار ساده نشان می دهد که موفقیت تولید مثل مردان بزرگ بسیار بیشتر از مردان کوچک است
[ترجمه گوگل]مطالعات مفصلی در مورد زندگی این حیوان بسیار دیمورفیک نشان می دهد که موفقیت باروری مردان بزرگ بسیار بیشتر از مردان کوچک است

3. Bateleur Eagles are unusual in having dimorphic plumage, the female displays grey secondary feathers whilst males have entirely black wings.
[ترجمه ترگمان]عقاب ها در داشتن پره ای زینتی غیر معمول هستند، اما زنان پره ای سفید خاکستری را نمایش می دهند در حالی که نرها بال های کاملا سیاه دارند
[ترجمه گوگل]عقاب های Bateleur در پرورش مرغ های دیمورف غیر معمول هستند، زن ها پرهای خاکستری ثانویه را نشان می دهند، در حالی که مردان بالهای کاملا سیاه و سفید دارند

4. The ability of dimorphic transition is one of the most determinants of Candida albicans for its pathogenicity, which is regulated by several signal transduction pathways.
[ترجمه ترگمان]توانایی انتقال dimorphic یکی از عوامل تعیین کننده کاندیدا albicans برای pathogenicity است، که توسط چندین مسیر انتقال سیگنال تنظیم می شود
[ترجمه گوگل]توانایی انتقال دیمورفیک یکی از عوامل تعیین کننده کاندیدا آلبیکنز برای بیماری پاتوژن آن است که توسط چند مسیر انتقال سیگنال تنظیم شده است

5. NO dimorphic sex chromosomes were observed in either sexof the three species examined.
[ترجمه ترگمان]هیچ کروموزوم های جنسی dimorphic در هیچ کدام از این سه گونه مورد آزمایش مشاهده نشد
[ترجمه گوگل]NO کروموزوم های جنسی دیمورفیک در هر دو جنس از سه گونه مورد بررسی مشاهده شد

6. Swordfish are sexually dimorphic . However, previous assessments of the status of swordfish in the North Pacific Ocean have ignored this.
[ترجمه ترگمان]Swordfish جنسی dimorphic جنسی هستند با این حال، ارزیابی های پیشین وضعیت اره ماهی در اقیانوس آرام شمالی این موضوع را نادیده گرفته اند
[ترجمه گوگل]شمشیرزن دگرگونی جنسی دارند با این حال، ارزیابی های قبلی وضعیت ماهی های شمشیر در اقیانوس آرام شمالی این را نادیده گرفته است

7. The dimorphic type has one form with a short style and long stamens and the other with a long style and short stamens.
[ترجمه ترگمان]نوع dimorphic دارای یک شکل با سبک کوتاه و stamens طولانی و دیگری با سبک بلند و stamens کوتاه است
[ترجمه گوگل]نوع دیمورفیک دارای یک فرم با سبک کوتاه و پرچم طولانی است و دیگری با سبک بلند و پرچم کوتاه است

8. Both types of rice embryos have dimorphic cotyledons.
[ترجمه ترگمان]هر دو نوع جنین های برنج dimorphic cotyledons دارند
[ترجمه گوگل]هر دو نوع جنس برنج دارای کاتدیل های کمپلکس هستند

9. Outcome from cerebral ischemia is sexually dimorphic in many experimental models.
[ترجمه ترگمان]دستاورد کم خونی موضعی در بسیاری از مدل های تجربی مورد استفاده جنسی قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]نتایج حاصل از ایسکمی مغزی، در بسیاری از مدل های تجربی، دگرگون کننده جنسی است

10. Penicilliosis Marneffei caused by the dimorphic fungus Penicillium Marneffei is a rare deep mycoses, which has a high mortality.
[ترجمه ترگمان]Penicilliosis Marneffei ناشی از قارچ dimorphic Penicillium Marneffei یک mycoses عمیق است که مرگ و میر بالایی دارد
[ترجمه گوگل]Penicilliosis Marneffei ناشی از قارچ دیمورفی Penicillium Marneffei یک میکووز عمیق نادر است که مرگ و میر بالا دارد

11. Accessory olfactory bulb and vomeronasal organ of root vole is sexually dimorphic.
[ترجمه ترگمان]حباب بویایی Accessory و عضو vomeronasal ریشه vole از نظر جنسی dimorphic جنسی است
[ترجمه گوگل]لامپ عطسه کننده لوازم جانبی و ارگان وومرناسالال مولد ریشه دگرسانی جنسی است

12. Based on studies of rice embryo development we confirmed that rice embryo has two dimorphic cotyledons rather than just one cotyledon.
[ترجمه ترگمان]براساس مطالعات توسعه جنین برنج، ما تایید کردیم که جنین برنج به جای یک cotyledon، دو dimorphic دارد
[ترجمه گوگل]بر اساس مطالعات انجام شده در مورد رشد جنین برنج، ما تأیید کردیم که جنس برنج به جای یک سیکلدون تنها دو سیب زمینی دیمورفیک است

13. Compare the physical and behavioral differences of the two species, and discuss how and why the sexually dimorphic characteristics might have evolved.
[ترجمه ترگمان]تفاوت های فیزیکی و رفتاری دو گونه را مقایسه کنید و در مورد این که چرا و چرا خصوصیات dimorphic جنسی ممکن است تکامل یافته باشند، بحث و تبادل نظر کنید
[ترجمه گوگل]تفاوت های جسمی و رفتاری دو گونه را مقایسه کنید و در مورد چگونگی و دلیل اینکه ویژگی های جنسی دگرگون شده ممکن است تکامل یافته باشند بحث کنید

14. Firstly, our results indicated that the monomorphic populations of L. pinceana were originated from adjacent western dimorphic populations.
[ترجمه ترگمان]ابتدا، نتایج ما نشان داد که جمعیت monomorphic L pinceana از جمعیت های dimorphic غربی مجاور سرچشمه گرفته شد
[ترجمه گوگل]اولا نتایج ما نشان داد که جمعیت مونوورفیک L pinceana از جمعیت مجاور دایورفیک غرب منشا گرفته شده است

پیشنهاد کاربران

دوگانه

دوشکلی


کلمات دیگر: