کلمه جو
صفحه اصلی

asking


معنی : خواهش، خواستاری، خواهان، خواستار، سائل

انگلیسی به فارسی

درخواست، خواهش، خواستاری، خواستار، خواهان، سائل


انگلیسی به انگلیسی

• proposal of a question; request

مترادف و متضاد

خواهش (اسم)
wish, desire, will, request, asking, begging, prayer

خواستاری (اسم)
solicitation, wishing, asking

خواهان (صفت)
willing, wishing, desirous, fond, demanding, asking, requesting, soliciting, begging, wishful

خواستار (صفت)
willing, demandant, wishing, demanding, asking, requesting, soliciting, exacting, wishful, would-be

سائل (صفت)
asking, fluid, liquid

جملات نمونه

1. are you asking for trouble?
سر دعوا داری ؟ دنده ات می خارد؟

2. he was asking for you
او تو را می خواست (دنبال تو می گشت).

3. for the asking
به دلبخواه

4. he is forever asking for money
او دایم پول می خواهد.

5. don't debase yourself by asking for money!
با درخواست پول خود را خوار و خفیف نکن !

6. they sent several messages asking for help
آنها چندین پیام فرستادند و درخواست کمک کردند.

7. it is mine for the asking
هر وقت بخواهم مال من است.

8. she wrote a letter to the queen asking for a pardon for her son
او به ملکه نامه نوشت و برای پسرش درخواست عفو کرد.

9. he detained me in the hallway and kept asking foolish questions
او مرا در راهرو معطل نگه داشت و پرسش های احمقانه کرد.

10. he misinterpreted my praise of his daughter thinking that i was asking to marry her
او تعریف از دخترش را به غلط برداشت کرد و تصور کرد که می خواهم از او خواستگاری کنم.

11. Why bother asking if you're not really interested?
[ترجمه ترگمان]چرا به خودت زحمت دادی که بپرسی واقعا علاقه ای نداری؟
[ترجمه گوگل]چرا مریض می پرسید آیا واقعا علاقه مند نیستید؟

12. He was always asking impertinent questions.
[ترجمه ترگمان]او همیشه سوال گستاخانه می پرسید
[ترجمه گوگل]او همیشه سؤالات بی پروا را پرسید

13. A strange person is asking to see you.
[ترجمه ترگمان]آدم عجیبی می خواهد شما را ببیند
[ترجمه گوگل]یک فرد عجیب و غریب است که از شما میپرسد

14. I'm only asking for a loan I'll pay you back.
[ترجمه ترگمان]من فقط درخواست وام می کنم تا بهت پس بدم
[ترجمه گوگل]من فقط خواهان وامی هستم که به شما پرداخت می کنم

15. I hoped he would stop asking awkward questions .
[ترجمه ترگمان]امیدوار بودم که دست از پرسیدن سوالای ناجور برداره
[ترجمه گوگل]امیدوار بودم که از سوالات ناخوشایند متوقف شود

پیشنهاد کاربران

درخواست

پرسیدن

اشاره به تو

احوالپرسی

خواهان


سائل ( صفت )
جویا شدن/ دعوت کردن/ نسبت به چیزی بی تابی کردن ( فعل )

طلب کردن
درخواست کردن

خواهش


کلمات دیگر: