gyp

معنی : متقلب، حیله باز، گول زدن

معانی دیگر : بامبول درآوردن، گوشبری کردن، (آمریکا)، گول زنی، کلاه برداری، شیاد (gypster هم می گویند)، (انگلیسی) نوکر، مستخدم دانشجو (به ویژه در دانشگاه کمبریج)

انگلیسی به فارسی

صدای جیر جیر، حیله باز، متقلب، گول زدن

حیله باز، متقلب، گول زدن

انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )

حالات: gips, gyps, gipping, gypping, gipped, gypped

• : تعریف: (informal) to cheat, swindle, or defraud.
• مترادف: cheat, defraud, diddle, fleece, rogue, rook, swindle
• مشابه: beguile, bilk, con, dupe, gull, hoodwink, rob, stiff, trick

اسم ( noun )

مشتقات: gypper (gipper) (n.)

• (1) تعریف: (informal) an act of cheating, swindling, or defrauding.
• مترادف: cheat, fraud, ripoff
• مشابه: con, overcharge, robbery, trick

• (2) تعریف: one who commits such an act.
• مترادف: cheat, crook, fraud, ripoff, swindler
• مشابه: bilk, charlatan, robber, sharper

• cheating, trickery, fraud
cheat, swindle, trick

مترادف و متضاد

متقلب (اسم)

adulterer, cheat, defrauder, falsifier, gyp, shammer, swindler, shark

حیله باز (اسم)

cunning, gyp

گول زدن (فعل)

renege, con, fool, cheat, gyp, hustle, dodge, rig, bamboozle, outwit, deceive, defraud, dupe, cajole, hoax, gouge, befool, beguile, entrap, gull, gum, hocus, rogue, gaff, swindle, thimblerig, chouse, jockey, finagle, fob, wheedle

rip-off

Synonyms: bamboozle, bilk, cheat, deceive, defraud, dupe, fleece, flimflam, gip, gull, hoodwink, hustle, pull something, rook, scam, stick, swindle, take for a ride, trick

Antonyms: be fair, give, offer

جملات نمونه

1. My bad leg is really giving me gyp today.

[ترجمه ترگمان] پای بد من امروز واقعا مسخره بازیه
[ترجمه گوگل]پای بد من واقعا امروز به من کمک می کند

2. That meal was a real gyp.

[ترجمه ترگمان]اون غذا یه کولی واقعی بود
[ترجمه گوگل]این وعده غذای واقعی بود

3. My knee has been giving me gyp since I started running.

[ترجمه ترگمان]از وقتی شروع به دویدن کردم زانوم دوباره میگذره
[ترجمه گوگل]زانو من از زمانی که من شروع به کار کرده بود، به من صدقه داد

4. My rheumatism's been giving me gyp.

[ترجمه ترگمان]رماتیسم من داره به من حقه میزنه
[ترجمه گوگل]روماتیسم من به من زل زده است

5. My back's been giving me gyp lately.

[ترجمه ترگمان]این اواخر خیلی بهم حقه زده
[ترجمه گوگل]پشت من به تازگی به من زنگ زد

6. Evidence of discrimination can be found just by looking at our language: when we cheat someone out of money, we "gyp" them.

[ترجمه ترگمان]شواهدی از تبعیض می تواند تنها با نگاه کردن به زبان ما پیدا شود: وقتی کسی را از پول بیرون بکشیم، ما آن ها را gyp
[ترجمه گوگل]شواهدی از تبعیض را می توان با نگاه کردن به زبان ما پیدا کرد: هنگامی که کسی را از پول کتک زده می کنیم، آنها را می بینیم

7. As well as the paid help, Darwin could also rely on the college "gyp", the Cambridge nickname for a valet or servant.

[ترجمه ترگمان]همچنین داروین می توانست به دانشگاه \"gyp\"، لقب nickname کمبریج برای یک خدمتکار یا خدمتکار تکیه کند
[ترجمه گوگل]علاوه بر کمک پرداخت شده، داروین نیز می تواند به 'gyp' کالج، نام مستعار کمبریج برای دروغ یا بنده تکیه کند

8. Objective To perform comprehensive evaluation on colon targeting capsule of Guyuan peptide(GYP)for anti-osteoporosis action.

[ترجمه ترگمان]هدف انجام ارزیابی جامع در مورد کپسول قرار دادن colon پپتید of پپتید (gyp)برای اقدام ضد پوکی استخوان
[ترجمه گوگل]هدف: انجام بررسی جامع در مورد کپسول هدف کولون از پپتید Guyuan (GYP) برای اقدام ضد استئوپروز

9. My swollen knee has given me gyp all day.

[ترجمه ترگمان]زانوی ورم کرده من همه روز رو فریب داده
[ترجمه گوگل]زانو متورم من تمام روز به من زل زده است

10. My rheumatism's be giving me gyp .

[ترجمه ترگمان]رماتیسم من داره به من کولی میده
[ترجمه گوگل]روماتیسم من به من خندیدن می دهد

I was gypped.

کلاه، سرم رفت.

پیشنهاد کاربران

شیاد

کلمات دیگر: