کارگاه خانگی (مانند قالی بافی)، صنعت روستایی
cottage industry
کارگاه خانگی (مانند قالی بافی)، صنعت روستایی
انگلیسی به فارسی
کارگاه خانگی (مانند قالیبافی)، صنعت روستایی
(بهویژه طی انقلاب صنعتی انگلیس) فرآورد خانگی (مقاطعه دادن کار به صنعتگرانی که آن را در خانههای خود انجام میدهند)
صنایع روستایی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: a small-scale industry in which products are made, created, or assembled in the workers' homes rather than in factories or offices.
• (2) تعریف: any small business conducted from the owner's home.
• home-based industry; family business; small often unregistered business; loosely organized activity
a cottage industry is a small business that is run from someone's home, especially one that involves a craft such as knitting or pottery.
a cottage industry is a small business that is run from someone's home, especially one that involves a craft such as knitting or pottery.
جملات نمونه
1. Bookbinding is largely a cottage industry.
[ترجمه ترگمان]bookbinding تا حد زیادی یک صنعت روستایی است
[ترجمه گوگل]کتاببندی به طور عمده یک صنعت کلبه است
[ترجمه گوگل]کتاببندی به طور عمده یک صنعت کلبه است
2. Desktop publishing has become a modern cottage industry.
[ترجمه ترگمان]انتشار دسکتاپ یک صنعت مبلمان مدرن شده است
[ترجمه گوگل]انتشارات دسکتاپ به صنعت کلبه مدرن تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]انتشارات دسکتاپ به صنعت کلبه مدرن تبدیل شده است
3. Hand weaving is a flourishing cottage industry in the region.
[ترجمه ترگمان]بافندگی دستی یک صنعت مبلمان در منطقه است
[ترجمه گوگل]بافندگی دستی یک صنعت شکوفایی در منطقه است
[ترجمه گوگل]بافندگی دستی یک صنعت شکوفایی در منطقه است
4. Embroidery remains largely a cottage industry with thousands of girls and women employed as outworkers.
[ترجمه ترگمان]Embroidery تا حد زیادی یک صنعت روستایی با هزاران دختر و زن است که به عنوان outworkers استخدام شده اند
[ترجمه گوگل]گلدوزی عمدتا یک صنعت کلبه با هزاران دختر و زن به عنوان کارگرهای خارج از کشور کار می کند
[ترجمه گوگل]گلدوزی عمدتا یک صنعت کلبه با هزاران دختر و زن به عنوان کارگرهای خارج از کشور کار می کند
5. Technical standards unite this cottage industry of desk-top publishing with the presses of newspaper and magazine publishers.
[ترجمه ترگمان]استانداردهای فنی این صنعت داخلی را از طریق ناشران مجلات و ناشران مجله، با هم متحد می کنند
[ترجمه گوگل]استانداردهای فنی این صنعت کلبه نشر روی میز را با مطبوعات ناشران روزنامه و نشریات ترکیب می کند
[ترجمه گوگل]استانداردهای فنی این صنعت کلبه نشر روی میز را با مطبوعات ناشران روزنامه و نشریات ترکیب می کند
6. Health care is switching from a cottage industry of small hospitals to major affiliations in a huge health-care system.
[ترجمه ترگمان]مراقبت های بهداشتی از یک صنعت داخلی از بیمارستان های کوچک به وابستگی های عمده در یک سیستم مراقبت بهداشتی بزرگ تغییر می کند
[ترجمه گوگل]مراقبت های بهداشتی از یک صنعت کلبه ای از بیمارستان های کوچک به وابستگی های عمده در یک سیستم مراقبت های بهداشتی تعویض می شود
[ترجمه گوگل]مراقبت های بهداشتی از یک صنعت کلبه ای از بیمارستان های کوچک به وابستگی های عمده در یک سیستم مراقبت های بهداشتی تعویض می شود
7. Industry experts say this booming cottage industry now accounts for about a quarter of the X-rated video market.
[ترجمه ترگمان]متخصصان صنعت می گویند که این صنعت در حال رشد در حال حاضر حدود یک چهارم از بازار ویدئوی مجاز X را حساب می کند
[ترجمه گوگل]کارشناسان صنعت می گویند این صنعت کلبه پررونق در حال حاضر حدود یک چهارم از بازار ویدئو X rated
[ترجمه گوگل]کارشناسان صنعت می گویند این صنعت کلبه پررونق در حال حاضر حدود یک چهارم از بازار ویدئو X rated
8. Cake decorating is something of a cottage industry around here.
[ترجمه ترگمان]تزئین کیک چیزی از یک صنعت کلبه در اطراف آن است
[ترجمه گوگل]دکوراسیون کیک چیزی از کلبه صنعت در اینجا است
[ترجمه گوگل]دکوراسیون کیک چیزی از کلبه صنعت در اینجا است
9. Watch straps were like a cottage industry, so we adopted the marketing techniques of a baked beans company.
[ترجمه ترگمان]لباس ها مانند یک صنعت cottage بودند، بنابراین تکنیک های بازاریابی یک شرکت لوبیای پخته را به کار بردیم
[ترجمه گوگل]تبلت های تماسی مانند یک صنعت کلبه بود، بنابراین ما تکنیک های بازاریابی یک شرکت لوبیای پخته را پذیرفتیم
[ترجمه گوگل]تبلت های تماسی مانند یک صنعت کلبه بود، بنابراین ما تکنیک های بازاریابی یک شرکت لوبیای پخته را پذیرفتیم
10. They controlled this cottage industry by buying, selling, transporting and exchanging raw wool, spun yam and woven cloth.
[ترجمه ترگمان]آن ها این صنعت را با خرید، فروش، انتقال و مبادله پشم خام، spun و پارچه های بافته، کنترل می کردند
[ترجمه گوگل]آنها این صنعت کلبه را با خرید، فروش، حمل و نقل و مبادله پشم خام، پارچه یام و پارچه ای بافته شده کنترل می کردند
[ترجمه گوگل]آنها این صنعت کلبه را با خرید، فروش، حمل و نقل و مبادله پشم خام، پارچه یام و پارچه ای بافته شده کنترل می کردند
11. He also asserted that the day of the cottage industry was over.
[ترجمه ترگمان]او همچنین اظهار داشت که روز صنعت کلبه به پایان رسیده است
[ترجمه گوگل]او همچنین ادعا کرد که روز صنعت کلبه به پایان رسیده است
[ترجمه گوگل]او همچنین ادعا کرد که روز صنعت کلبه به پایان رسیده است
12. Their manufacture is a cottage industry run by people on the fringes of society.
[ترجمه ترگمان]ساخت آن ها صنعتی است که توسط مردم در حاشیه جامعه اداره می شود
[ترجمه گوگل]ساخت آنها یک صنعت کلبه است که توسط مردم در حاشیه جامعه اداره می شود
[ترجمه گوگل]ساخت آنها یک صنعت کلبه است که توسط مردم در حاشیه جامعه اداره می شود
13. A cottage industry has even sprung up among companies that provide information about other people seeking information.
[ترجمه ترگمان]یک صنعت کلبه ای در بین شرکت هایی است که اطلاعاتی در مورد سایر افرادی که به دنبال اطلاعات هستند، فراهم می کند
[ترجمه گوگل]صنعت کلبه حتی در میان شرکت هایی که اطلاعاتی در مورد افراد دیگری که به دنبال اطلاعات هستند را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]صنعت کلبه حتی در میان شرکت هایی که اطلاعاتی در مورد افراد دیگری که به دنبال اطلاعات هستند را فراهم می کند
14. Flag sales are a street corner cottage industry.
[ترجمه ترگمان]فروش پرچم، یک صنعت cottage گوشه خیابان است
[ترجمه گوگل]پرچم فروش یک صنعت کوچه خیابان است
[ترجمه گوگل]پرچم فروش یک صنعت کوچه خیابان است
پیشنهاد کاربران
صنعت خانگی - صنایع دستی
کلمات دیگر: