کلمه جو
صفحه اصلی

cosiness


راحت بودن

انگلیسی به فارسی

راحت بودن


انگلیسی به انگلیسی

• comfort; pleasantness; warmth

جملات نمونه

1. In the evening a log fire would provide cosiness.
[ترجمه ترگمان]هنگام غروب بخاری دیواری cosiness را فراهم می آورد
[ترجمه گوگل]در شب یک آتش سوزی راحت را فراهم می کند

2. Textiles, shag-pile carpets and ceramic tiles signal cosiness and durability, emphasised by an earthy brown with a hint of blackberry and subtle dashes of yellow, red and green.
[ترجمه ترگمان]نساجی، فرش - و کاشی های سرامیک، cosiness و دوام آن، توسط یک قهوه ای خاکی با نشانه هایی از لکه های زرد و ظریف زرد، قرمز و سبز تاکید شده است
[ترجمه گوگل]پارچه های نساجی، فرش های شمشیربازی و کاشی های سرامیکی، نشان دهنده ی کثیفی و دوام است که با یک قهوه ای خاکستری با اشاره به Blackberry و نقاط ظریف زرد، قرمز و سبز تاکید می شود

3. Based on the cosiness evaluation results, the cosiness optimization is proceed.
[ترجمه ترگمان]براساس نتایج ارزیابی cosiness، بهینه سازی cosiness ادامه می یابد
[ترجمه گوگل]بر اساس نتایج ارزیابی آسایش، بهینه سازی راحتی ادامه می یابد

4. People feel a cosiness about it.
[ترجمه ترگمان]مردم در این مورد احساس گناه می کنند
[ترجمه گوگل]مردم در مورد آن احساس راحتی می کنند

5. My room, terseness, economy, cosiness, I like it.
[ترجمه ترگمان]اتاق من، طبق قانون، اقتصاد، cosiness، من از آن خوشم می آید
[ترجمه گوگل]اتاق من، تناسب، اقتصاد، راحتی، من آن را دوست دارم

6. Heat surroundings cosiness index is a important target of energy efficiency design in buildings.
[ترجمه ترگمان]شاخص محیط حرارت یک هدف مهم طراحی بهره وری انرژی در ساختمان ها است
[ترجمه گوگل]شاخص گرمای محیط اطراف یک هدف مهم طراحی طراحی انرژی در ساختمان ها است

7. However it adds a touch of cosiness to the little corner we dine. . .
[ترجمه ترگمان]با این حال، کمی of به گوشه کوچکی که شام می خوریم، اضافه می کند
[ترجمه گوگل]با این حال لمس راحتی به گوشه کوچکی که ما می خوریم اضافه می کنیم

8. Perhaps, it is another type of cosiness to sit on the wooden chair under a stretched sunshading umbrella, drinking tea with newly-made friends and chatting about one's everyday life.
[ترجمه ترگمان]شاید یک نوع دیگر از cosiness برای نشستن روی صندلی چوبی زیر یک چتر sunshading و نوشیدن چای با دوستان تازه و گپ زدن در مورد زندگی روزمره است
[ترجمه گوگل]شاید این نوع دیگری از راحتی است که روی صندلی چوبی زیر چتر آفتابی قرار بگیرد، چای با دوستان تازه کار و چت در مورد زندگی روزمره خود را چت کنید

9. There was a "dangerous cosiness" between the bank and Kenya's government.
[ترجمه ترگمان]یک \"cosiness خطرناک\" بین بانک و دولت کنیا وجود داشت
[ترجمه گوگل]یک �خطرناک بودن� بین بانک و دولت کنیا وجود داشت

10. I am looking for cosiness and a familiar atmosphere.
[ترجمه ترگمان]من دنبال \"cosiness\" و یه محیط آشنا می گردم
[ترجمه گوگل]من به دنبال آرامش و فضای آشنا هستم

11. The bar's lay-out has been cleverly designed to give a feeling of space without losing a certain cosiness.
[ترجمه ترگمان]بار به طور ماهرانه طراحی شده بود که احساس فضا را از دست بدهد، بدون اینکه یک cosiness مشخصی از دست بدهد
[ترجمه گوگل]طراحی بیرونی طراحی شده است به طرز هوشمندانه طراحی شده است تا فضای احساس را بدون از بین بردن احساس خاصی به وجود آورد

12. And the second feeling is one of extreme envy at their apparent cosiness.
[ترجمه ترگمان]و دومین احساس حسادت شدید نسبت به cosiness ظاهری آن ها است
[ترجمه گوگل]و احساس دوم یکی از حسادت های شدید در ظاهر راحت آن است

13. Even if there was little to be suspicious about, such cosiness made others suspicious.
[ترجمه ترگمان]حتی اگر چیزی در این مورد مشکوک نبود، این cosiness باعث می شد دیگران مشکوک شوند
[ترجمه گوگل]حتی اگر کمی در مورد مشکوک وجود داشته باشد، چنین راحتی دیگران را مشکوک ساخته است

14. Downstairs the bar's lay-out has been cleverly designed soas to lend a feeling of space without losing a certain cosiness.
[ترجمه ترگمان]طبقه پایین بار به طور ماهرانه طراحی شده بود که فضای خالی را بدون از دست دادن یک cosiness مشخص کند
[ترجمه گوگل]در طبقه پایین قرار دادن نوار، به طرز هوشمندانه ای طراحی شده است تا احساس یک فضای بدون احساس خستگی خاصی به شما بدهد


کلمات دیگر: