1- در بستر قرار دادن (مثلا کودک را) 2- روزنامه را برای چاپ آماده کردن
put to bed
1- در بستر قرار دادن (مثلا کودک را) 2- روزنامه را برای چاپ آماده کردن
انگلیسی به انگلیسی
عبارت ( phrase )
• : تعریف: to prepare someone, such as a child or disabled person, for rest or sleep in a bed.
- She got out the children's pajamas and put them to bed.
[ترجمه ترگمان] او پیژامه بچه ها را درآورد و روی تخت گذاشت
[ترجمه گوگل] او لباس خواب کودکان را بیرون آورد و آنها را در رختخواب گذاشت
[ترجمه گوگل] او لباس خواب کودکان را بیرون آورد و آنها را در رختخواب گذاشت
- Their guest was too ill to stand up, so together they put him to bed.
[ترجمه ترگمان] مهمان آن ها بیش از حد بیمار بود که برخیزد و با هم او را به رختخواب بردند
[ترجمه گوگل] مهمان آنها بیش از حد بیمار بود تا به ایستادن برسد، بنابراین با هم آنها را به رختخواب بردند
[ترجمه گوگل] مهمان آنها بیش از حد بیمار بود تا به ایستادن برسد، بنابراین با هم آنها را به رختخواب بردند
• lay down in bed and go to sleep
جملات نمونه
1. The children were put to bed and then not checked on again.
[ترجمه ترگمان]بچه ها به رختخواب رفتند و بعد دوباره چک نشدند
[ترجمه گوگل]بچه ها به رختخواب گذاشته شدند و پس از آن دوباره بررسی نشدند
[ترجمه گوگل]بچه ها به رختخواب گذاشته شدند و پس از آن دوباره بررسی نشدند
2. You have your little girl to bath and put to bed.
[ترجمه ترگمان]تو دختر کوچولوی خود را برای حمام کردن و خوابیدن به رختخواب داری
[ترجمه گوگل]شما دختر کوچک خود را به حمام و قرار دادن در رختخواب
[ترجمه گوگل]شما دختر کوچک خود را به حمام و قرار دادن در رختخواب
3. The doctor ordered that the patient be put to bed very early.
[ترجمه ترگمان]دکتر دستور داد که بیمار زودتر بستری شود
[ترجمه گوگل]دکتر دستور داد که بیمار خیلی زود به رختخواب برود
[ترجمه گوگل]دکتر دستور داد که بیمار خیلی زود به رختخواب برود
4. The children had been put to bed when she returned.
[ترجمه ترگمان]وقتی برگشت، بچه ها به رختخواب رفته بودند
[ترجمه گوگل]هنگامی که او بازگشت، کودکان به خواب رفته بودند
[ترجمه گوگل]هنگامی که او بازگشت، کودکان به خواب رفته بودند
5. The child ought to have been put to bed earlier last night.
[ترجمه ترگمان]بچه باید قبل از دیشب به رختخواب رفته باشد
[ترجمه گوگل]کودک باید قبل از شب گذشته رختخواب بکشد
[ترجمه گوگل]کودک باید قبل از شب گذشته رختخواب بکشد
6. The house settled down after the children were put to bed.
[ترجمه ترگمان]بعد از آن که بچه ها به رختخواب رفتند، خانه آرام گرفت
[ترجمه گوگل]خانه بعد از اینکه بچه ها به رختخواب گذاشته شد، از خانه خارج شدند
[ترجمه گوگل]خانه بعد از اینکه بچه ها به رختخواب گذاشته شد، از خانه خارج شدند
7. She was taken violently ill and had to be put to bed.
[ترجمه ترگمان]به شدت بیمار شد و مجبور شد به بس تر برود
[ترجمه گوگل]او به شدت بیمار شد و مجبور به بستر شد
[ترجمه گوگل]او به شدت بیمار شد و مجبور به بستر شد
8. I collapse over my lamb chops and have to be put to bed.
[ترجمه ترگمان]من روی گوشت بره می افتم و باید برم بخوابم
[ترجمه گوگل]من بر روی بره بره من سقوط کرده و باید به رختخواب بریزم
[ترجمه گوگل]من بر روی بره بره من سقوط کرده و باید به رختخواب بریزم
9. But coziness requires its own antidote: I like to run at night, after the girls have been put to bed with stories and stuffed bears and night lights.
[ترجمه ترگمان]اما coziness به antidote احتیاج دارد؛ من شب ها، پس از آن که دخترها با داستان ها و bears و نوره ای شبانه به رختخواب می روند، من دوست دارم در شب بدوم
[ترجمه گوگل]اما آرامش نیاز به پادزهر خاص خود را دارد، من دوست دارم در شب، پس از آن که دختران با داستان ها و خرس های پر شده و چراغ های شبانه در رختخواب قرار گرفتند، در شب کار می کنند
[ترجمه گوگل]اما آرامش نیاز به پادزهر خاص خود را دارد، من دوست دارم در شب، پس از آن که دختران با داستان ها و خرس های پر شده و چراغ های شبانه در رختخواب قرار گرفتند، در شب کار می کنند
10. But eventually the ten swats were delivered and Melody was put to bed awfullest Christmas ever.
[ترجمه ترگمان]اما در نهایت ده swats به دنیا آمدند و ملودی تا به حال به رختخواب رفت
[ترجمه گوگل]اما در نهایت ده اسفیتار تحویل داده شد و ملودی تا آخر عمر کریسمس قرار گرفت
[ترجمه گوگل]اما در نهایت ده اسفیتار تحویل داده شد و ملودی تا آخر عمر کریسمس قرار گرفت
کلمات دیگر: