سرمایه گذاری کردن در (کاری)، پول خود را زدن به (کاری)
put money into
سرمایه گذاری کردن در (کاری)، پول خود را زدن به (کاری)
انگلیسی به انگلیسی
• invest money in
جملات نمونه
1. We would welcome interest from anyone prepared to put money into the club.
[ترجمه ترگمان]ما به هر کسی که آماده بود پول در باشگاه می داد استقبال می کردیم
[ترجمه گوگل]ما از هر کسی که مایل به پول در باشگاه هستیم، علاقه مند است
[ترجمه گوگل]ما از هر کسی که مایل به پول در باشگاه هستیم، علاقه مند است
2. Both partners put money into a common pool.
[ترجمه ترگمان]هر دو شریک پول را به یک استخر عمومی تبدیل کردند
[ترجمه گوگل]هر دو طرف پول را به یک استخر مشترک تبدیل می کنند
[ترجمه گوگل]هر دو طرف پول را به یک استخر مشترک تبدیل می کنند
3. No one's going to put money into the company while the market is so unstable.
[ترجمه ترگمان]در حالی که بازار بسیار ناپایدار است، هیچ کس به شرکت پول نخواهد داد
[ترجمه گوگل]هیچ کس نمی خواهد پول را به شرکت بگذارد، در حالی که بازار تا این اندازه ناپایدار است
[ترجمه گوگل]هیچ کس نمی خواهد پول را به شرکت بگذارد، در حالی که بازار تا این اندازه ناپایدار است
4. I too had put money into the hat.
[ترجمه ترگمان]من هم کلاهم را گذاشتم سرم
[ترجمه گوگل]من هم پول را به کلاه گذاشتم
[ترجمه گوگل]من هم پول را به کلاه گذاشتم
5. I mean, would you jolly well put money into this place?
[ترجمه ترگمان]منظورم اینه که، میشه پول رو بذاری تو این خونه؟
[ترجمه گوگل]منظورم این است که آیا شما به خوبی به این مکان می پردازید؟
[ترجمه گوگل]منظورم این است که آیا شما به خوبی به این مکان می پردازید؟
6. They each put money into a tin and moved on.
[ترجمه ترگمان]هر یک از آن ها پول را در قوطی خالی گذاشتند و به راه افتادند
[ترجمه گوگل]آنها هر کدام پول را به قلع انداختند و رفتند
[ترجمه گوگل]آنها هر کدام پول را به قلع انداختند و رفتند
7. They certainly are not prepared to put money into new ideas.
[ترجمه ترگمان]آن ها قطعا برای وارد کردن پول به ایده های جدید آماده نیستند
[ترجمه گوگل]آنها قطعا آماده نیست پول را به ایده های جدید بیاورند
[ترجمه گوگل]آنها قطعا آماده نیست پول را به ایده های جدید بیاورند
8. It offers investments for workers to put money into.
[ترجمه ترگمان]این سازمان برای کارگران سرمایه گذاری می کند تا به آن ها پول واریز کند
[ترجمه گوگل]برای سرمایه گذاری برای سرمایه گذاری، سرمایه گذاری می کند
[ترجمه گوگل]برای سرمایه گذاری برای سرمایه گذاری، سرمایه گذاری می کند
9. And investors are less willing to put money into debt securities.
[ترجمه ترگمان]و سرمایه گذاران کم تر مایل به سرمایه گذاری در اوراق بهادار وام هستند
[ترجمه گوگل]و سرمایه گذاران مایل به پول در اوراق بهادار بدهی نیستند
[ترجمه گوگل]و سرمایه گذاران مایل به پول در اوراق بهادار بدهی نیستند
10. Long - term investors tend to put money into diversified funds which hold hundreds of stocks.
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاران بلند مدت تمایل به سرمایه گذاری در بودجه های گوناگونی دارند که صدها سهام را در خود جای می دهند
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاران بلندمدت تمایل دارند پول را به صندوق های متنوعی اختصاص دهند که صدها سهام را نگه می دارند
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاران بلندمدت تمایل دارند پول را به صندوق های متنوعی اختصاص دهند که صدها سهام را نگه می دارند
11. I refuse to put money into some half - baked plan to grow pineapples in Iceland.
[ترجمه ترگمان]من از دادن پول به یک طرح نیمه پخته شده برای کشت آناناس در ایسلند امتناع می کنم
[ترجمه گوگل]من امتناع می کنم پول را به طرح نیمی از پخته برای رشد آناناس در ایسلند بپردازم
[ترجمه گوگل]من امتناع می کنم پول را به طرح نیمی از پخته برای رشد آناناس در ایسلند بپردازم
12. John was influential in persuading the producers to put money into the film.
[ترجمه ترگمان]جان در متقاعد کردن تولیدکنندگان برای قرار دادن پول در فیلم تاثیرگذار بود
[ترجمه گوگل]جان جانبازان، متقاعد ساختن تولیدکنندگان برای قرار دادن پول در فیلم شد
[ترجمه گوگل]جان جانبازان، متقاعد ساختن تولیدکنندگان برای قرار دادن پول در فیلم شد
13. An upgrade is when you put money into the program to raise your Account Level.
[ترجمه ترگمان]یک ارتقا زمانی است که شما پول را در برنامه قرار دهید تا سطح حساب خود را افزایش دهید
[ترجمه گوگل]یک ارتقاء زمانی است که شما پول را در برنامه قرار دهید تا سطح حساب خود را افزایش دهید
[ترجمه گوگل]یک ارتقاء زمانی است که شما پول را در برنامه قرار دهید تا سطح حساب خود را افزایش دهید
14. Huadajiaqian retain its Tevez, it is better put money into the purchase of new people.
[ترجمه ترگمان]برای حفظ تعادل خود، بهتر است پول را صرف خرید افراد جدید کنید
[ترجمه گوگل]Huadajiaqian Teves خود را حفظ می کند، بهتر است پول را برای خرید افراد جدید بیاورید
[ترجمه گوگل]Huadajiaqian Teves خود را حفظ می کند، بهتر است پول را برای خرید افراد جدید بیاورید
کلمات دیگر: