(پزشکی) زکام، نزله، سرماخوردگی سر و گردن و گرفتگی گلو و بینی، طب زکام، ریزش
coryza
(پزشکی) زکام، نزله، سرماخوردگی سر و گردن و گرفتگی گلو و بینی، طب زکام، ریزش
انگلیسی به فارسی
(پزشکی) زکام، ریزش، نزله
کوریسا
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a head cold.
• inflammation of the mucus membrane; poultry disease
جملات نمونه
1. Coryza may be acrid and purulent or a bloody discharge.
[ترجمه ترگمان]ممکن است خشک و چرک یا چرک باشد
[ترجمه گوگل]کوریزا ممکن است خارش و خونریزی یا تخلیه خونریزی داشته باشد
[ترجمه گوگل]کوریزا ممکن است خارش و خونریزی یا تخلیه خونریزی داشته باشد
2. In addition, some of the failure of infectious coryza vaccination was due to the quality of vaccine and administration, and also some was due to the emergency of serotype B Haemophilus paragallinarum.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، برخی از عدم موفقیت واکسیناسیون coryza عفونی به خاطر کیفیت واکسن و مدیریت بود و همچنین برخی از آن ها به دلیل شرایط اضطراری of B Haemophilus paragallinarum بودند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، برخی از نارسایی واکسیناسیون عفونی کوریاز به علت کیفیت واکسن و تزریق آن بوده و بعضی نیز به علت اورژانس sero-type B Haemophilus paragallinarum بوده است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، برخی از نارسایی واکسیناسیون عفونی کوریاز به علت کیفیت واکسن و تزریق آن بوده و بعضی نیز به علت اورژانس sero-type B Haemophilus paragallinarum بوده است
3. It is effective to treat cow mastitis, infectious coryza and endometritis, and is frequently added into feeds for the prevention or treatments of animal diseases.
[ترجمه ترگمان]درمان ورم پستان گاو، coryza عفونی و endometritis موثر است و اغلب به تغذیه برای پیش گیری یا درمان بیماری های حیوانی اضافه می شود
[ترجمه گوگل]برای درمان ماسیتی گاو، کوریسای عفونی و اندومتریکت موثر است و اغلب به خوراک برای پیشگیری یا درمان بیماری های حیوانات اضافه می شود
[ترجمه گوگل]برای درمان ماسیتی گاو، کوریسای عفونی و اندومتریکت موثر است و اغلب به خوراک برای پیشگیری یا درمان بیماری های حیوانات اضافه می شود
4. Coryza is the primary infection of the nose and nasopharynx. sentence dictionary
[ترجمه ترگمان]coryza عفونت اولیه بینی و بینی است فرهنگ لغت
[ترجمه گوگل]کوریزا عفونت اولیه بینی و نازوفارنکس است فرهنگ لغت جمله
[ترجمه گوگل]کوریزا عفونت اولیه بینی و نازوفارنکس است فرهنگ لغت جمله
5. See the nose for any discharge:–Coryza.
[ترجمه ترگمان]برای هر تخلیه، بینی را ببینید: coryza
[ترجمه گوگل]بینی را برای هر تخلیه کوریزا مشاهده کنید
[ترجمه گوگل]بینی را برای هر تخلیه کوریزا مشاهده کنید
6. The lysozyme was first noticed during some investigations made on a patient suffering from acute coryza . . . .
[ترجمه ترگمان]The اولین بار در طی برخی تحقیقات انجام شده بر روی یک بیمار مبتلا به بیماری حاد تنفسی، مورد توجه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]لیزوزیم در ابتدا متوجه شدم که در بیماران مبتلا به کوریز حاد دیده می شود
[ترجمه گوگل]لیزوزیم در ابتدا متوجه شدم که در بیماران مبتلا به کوریز حاد دیده می شود
7. This study provided experiment background in formulating control measure against avian infectious coryza.
[ترجمه ترگمان]این مطالعه پیش زمینه آزمایشی را در تنظیم معیار کنترل در برابر آنفولانزای مرغی ارایه داد
[ترجمه گوگل]این مطالعه پس زمینه تجربی را در شکل گیری اندازه گیری کنترل در برابر کوریزا عفونی پرندگان ارائه کرد
[ترجمه گوگل]این مطالعه پس زمینه تجربی را در شکل گیری اندازه گیری کنترل در برابر کوریزا عفونی پرندگان ارائه کرد
8. A measles case was defined as fever and rash and one or more of cough, coryza or conjunctivitis.
[ترجمه ترگمان]یک مورد سرخک به عنوان تب و جوش و یک یا چند سرفه، coryza یا conjunctivitis تعریف می شود
[ترجمه گوگل]یک مورد سرخک به عنوان تب و بثورات و یک یا چند سرفه، کوریسا یا ملتحمه تعریف شده است
[ترجمه گوگل]یک مورد سرخک به عنوان تب و بثورات و یک یا چند سرفه، کوریسا یا ملتحمه تعریف شده است
9. This applies to most respiratory infections ( e . g . mycoplasma infections, infectious coryza, laryngotracheitis ).
[ترجمه ترگمان]این امر برای بسیاری از عفونت های تنفسی نیز صادق است (مثلا ر گرم عفونت های قارچی، coryza عفونی، laryngotracheitis)
[ترجمه گوگل]این امر در مورد اکثر عفونت های تنفسی (به عنوان مثال عفونت های مایکوپلاسما، کوریس عفونی، لارنگوتراکیت) می باشد
[ترجمه گوگل]این امر در مورد اکثر عفونت های تنفسی (به عنوان مثال عفونت های مایکوپلاسما، کوریس عفونی، لارنگوتراکیت) می باشد
10. This applies to most respiratory infections ( e . g mycoplasma infections, infectious coryza, laryngotracheilis ) .
[ترجمه ترگمان]این امر برای بسیاری از عفونت های تنفسی نیز صادق است (مثلا ر (برای مثال عفونت های mycoplasma، coryza عفونی، laryngotracheilis)
[ترجمه گوگل]این امر در مورد اکثر عفونت های تنفسی (عفونت های الکترونیکی مایکوپلاسما، کوریزا عفونی، لارنگرتراکلیس) می باشد
[ترجمه گوگل]این امر در مورد اکثر عفونت های تنفسی (عفونت های الکترونیکی مایکوپلاسما، کوریزا عفونی، لارنگرتراکلیس) می باشد
پیشنهاد کاربران
coryza ( پزشکی )
واژه مصوب: زکام
تعریف: التهاب نزلهای حاد مخاط بینی که غالباًً با آبریزش و گرفتگی بینی همراه است
واژه مصوب: زکام
تعریف: التهاب نزلهای حاد مخاط بینی که غالباًً با آبریزش و گرفتگی بینی همراه است
کلمات دیگر: