1. excitement was pulsing through the whole country
هیجان در سرتاسر کشور موج می زد.
2. an excitement which bordered on insanity
هیجانی که به سرحد جنون رسید
3. a tremulous excitement
هیجان توام با ترس
4. a whirl of youthful excitement
شور و هیجان جوانی
5. her face was ablaze with excitement
از شدت هیجان چهره اش برافروخته شده بود.
6. her heart was throbbing with excitement
قلبش از شدت هیجان می تپید.
7. a novel that is loaded with excitement
رمانی که پر است از هیجان
8. the winner of the lottery could not hide his excitement
برنده ی بخت آزمایی نمی توانست هیجان خود را پنهان کند.
9. Her heart was throbbing with excitement.
[ترجمه ترگمان]قلبش از هیجان می تپید
[ترجمه گوگل]قلبش هیجان زده بود
10. He felt a tiny tremor of excitement as he glimpsed the city lights.
[ترجمه ترگمان]وقتی نور شهر را دید لرزش خفیفی به او دست داد
[ترجمه گوگل]او احساس لرزش کوچکی از هیجان را به عنوان او چشمک می زد چراغ شهر
11. The children were jumping up and down with excitement.
[ترجمه ترگمان]بچه ها از فرط هیجان بالا و پایین می پریدند
[ترجمه گوگل]بچه ها با هیجان بالا و پایین پریدند
12. The news caused great excitement among scientists.
[ترجمه ترگمان]این خبر باعث ایجاد هیجان زیاد در میان دانشمندان شد
[ترجمه گوگل]این خبر موجب هیجان زیادی در میان دانشمندان شد
13. Her latest film has generated a lot of interest/excitement.
[ترجمه ترگمان]آخرین فیلم او علاقه و هیجان زیادی را ایجاد کرده است
[ترجمه گوگل]آخرین فیلم او باعث ایجاد علاقه و هیجان زیادی شده است
14. The baby's first step caused great excitement in the family.
[ترجمه ترگمان]اولین گام کودک باعث ایجاد هیجان زیاد در خانواده شد
[ترجمه گوگل]اولین گام نوزاد موجب هیجان زیادی در خانواده شد
15. The excitement of the audience has died down.
[ترجمه ترگمان]هیجان حضار فروکش کرده است
[ترجمه گوگل]هیجان مخاطبان کاهش یافته است
16. We held our breath in excitement.
[ترجمه ترگمان]ما نفس را در هیجان نگه داشتیم
[ترجمه گوگل]ما نفس خود را در هیجان نگه داشته ایم
17. Her eyes were shining with excitement.
[ترجمه ترگمان]چشمانش از هیجان می درخشید
[ترجمه گوگل]چشمان او با هیجان درخشان بودند