کلمه جو
صفحه اصلی

twit


معنی : سرزنش، طعنه، سرزنش کردن
معانی دیگر : به رخ کشی، مچل سازی، سرکوب، عیب نمایی، (انگلیس - عامیانه) آدم احمق و قابل تحقیر، چلغوز، جوالق، هیجان، عصبی بودن، دستپاچگی، عیوب یا اشتباهات کسی را یاداور شدن

انگلیسی به فارسی

سرزنش کردن، عیوب یا اشتباهات کسی را یاد آور شدن،سرزنش


twit، سرزنش، طعنه، سرزنش کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: twits, twitting, twitted
• : تعریف: to taunt or tease, esp. in an unkind or malicious way.
مشابه: gibe, poke fun at, taunt

- She liked to twit him about his failures.
[ترجمه ترگمان] دوست داشت به خاطر شکست های خود او را سرزنش کند
[ترجمه گوگل] او دوست داشت که او را در مورد شکستهایش تقلید کند
اسم ( noun )
• : تعریف: an act or instance of taunting or ridiculing.
مشابه: gibe
اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) a foolish, annoying person.
مشابه: ninny

• tease, taunt
instance of teasing or taunting, gibe; place of weakness in a thread of yarn; stupid person, silly person, fool (colloquial)
a twit is someone who is silly or thoughtless; an informal word.

مترادف و متضاد

سرزنش (اسم)
snub, vituperation, blame, reproach, reproof, raillery, remonstrance, railing, rebuke, scolding, twit, condemnation, chiding, disapprobation, sarcasm, conviction, demerit, deprecation, reprimand, reprehension

طعنه (اسم)
invective, reproach, reproof, lash, quip, scoff, irony, jape, rebuke, twit, expostulation, sarcasm, jeer, jest, call-down, brush-off, taunt, satire, lashing

سرزنش کردن (فعل)
snub, snap, blame, reproach, haze, censure, trounce, rebuke, berate, scold, upbraid, chide, twit, reprove, call down, taunt, jack, objurgate, dispraise, vituperate, reprimand, reprehend, tongue-lash

جملات نمونه

1. Stop messing around, you silly twit!
[ترجمه ترگمان]بس کن احمق احمق
[ترجمه گوگل]متوقف کردن در اطراف، شما احمقانه twit!

2. You look a twit in that suit.
[ترجمه Parnia] تو این کت و شلوار ، احمق به نظر میرسی
[ترجمه ترگمان]تو این کت و شلوار خیلی بیجا به نظر می رسی
[ترجمه گوگل]شما در این کت و شلوار نگاه می کنید

3. He's an arrogant little twit!
[ترجمه ترگمان]اون یه احمق گستاخ احمقه!
[ترجمه گوگل]او یک تردید کوچک است!

4. Ray's a bit of a twit.
[ترجمه ترگمان]ری یه احمقه
[ترجمه گوگل]ری کمی از یک تیتو

5. He reportedly called her "a lying little twit".
[ترجمه ترگمان]گزارش ها حاکی از آن است که او او را \"نشانه ای کوچک و بیجا\" خوانده بود
[ترجمه گوگل]او گزارش کرده است که او 'یک دروغ کوچک دروغ' نامیده می شود

6. He's such a twit!
[ترجمه ترگمان]عجب احمقی است!
[ترجمه گوگل]او چنین پیچیدگی است!

7. You see him as an insignificant twit.
[ترجمه ترگمان]تو اونو به عنوان یه احمق ناچیز می بینی
[ترجمه گوگل]شما او را به عنوان یک جفت ناچیز مشاهده می کنید

8. Little Twit blasted me on his new cd, why?
[ترجمه ترگمان]twit کوچولو منو روی سی دی جدیدش منفجر کرد، چرا؟
[ترجمه گوگل]کمی Twit من در CD جدید من منفجر، چرا؟

9. Morse was endeavoring to twit Martin on the latter topic. At last Judge Blount looked across the table with benignant and fatherly pity.
[ترجمه ترگمان]آقای مورس سعی می کرد که به خاطر موضوع دوم خود را سرزنش کند سرانجام قاضی Blount با دلسوزی پدرانه از روی میز نگاه کرد
[ترجمه گوگل]مورس تلاش کرد تا مارتین را در مورد موضوع دوم بفهمد در آخرین قاضی Blount در سراسر جدول با خوشحالی و خوشحالی پدر و مادر نگاه کرد

10. Between you and me I think that new supervisor is a twit.
[ترجمه ترگمان]بین من و تو فکر می کنم که اون سرپرست جدید یه احمقه
[ترجمه گوگل]بین شما و من فکر می کنم که سرپرست جدید یک جفت است

11. Don't get them mixed up or everyone else on the list will think you're a twit.
[ترجمه ترگمان]اونا رو قاطی نکن وگرنه همه روی لیست فکر می کنن که تو یه احمقی
[ترجمه گوگل]آنها را مخلوط نکنید و یا هر کس دیگری در لیست فکر می کند که شما دوقلو هستید

12. A lot of the arts fellows think Humphrey's a bit of a twit and tend to talk down to him.
[ترجمه ترگمان]خیلی از جوان ها فکر می کنند هم فری کمی کودن است و دوست دارد با او حرف بزند
[ترجمه گوگل]بسیاری از هنرمندان هنر هامفری را کمی از تیزهوشی در نظر می گیرند و تمایل دارند با او صحبت کنند

13. My own professional credibility would be lost in an instant if I proposed a boring twit.
[ترجمه ترگمان]اعتبار حرفه ای من در یک لحظه از دست خواهد رفت اگر من یک بیجا را پیشنهاد کنم
[ترجمه گوگل]اعتبار حرفه ای من در یک لحظه از بین می رود اگر من یک پیچ و خم خسته کننده را پیشنهاد دادم

14. Mr. Tongue Twister tried to teach your tongue to twist and turn, and twit an twat.
[ترجمه ترگمان]او می خواست به تو یاد بدهد که زبان تو را پیچ و پیچ کند و احمق جلوه کند
[ترجمه گوگل]آقای Tongue Twister سعی کرد زبان خود را به پیچ و تاب برساند و twat twit

پیشنهاد کاربران

پیام

Look let's stop this right now because I don't need a lecture on maturity or writing from a 20 - year - old twit

آدم احمق و قابل تحقیر، چلغوز، جوالق


کلمات دیگر: