1- (در اثر جوشیدن) غلیظ کردن یا شدن 2- خلاصه کردن
boil down
1- (در اثر جوشیدن) غلیظ کردن یا شدن 2- خلاصه کردن
انگلیسی به فارسی
خلاصه شدن، منجر شدن
انگلیسی به انگلیسی
عبارت ( phrase )
• (1) تعریف: to lessen something by boiling.
• مشابه: concentrate, condense, reduce
• مشابه: concentrate, condense, reduce
- Maple syrup is made by boiling down sap.
[ترجمه ترگمان] شیره افرا از شیره جوشان ساخته میشه
[ترجمه گوگل] شربت افرا با جوشاندن سیب ساخته می شود
[ترجمه گوگل] شربت افرا با جوشاندن سیب ساخته می شود
• (2) تعریف: to condense.
• مترادف: condense, reduce
• مشابه: compress, concentrate
• مترادف: condense, reduce
• مشابه: compress, concentrate
- The whole argument boils down to two points.
[ترجمه ترگمان] این بحث به دو نکته ختم می شود
[ترجمه گوگل] کل استدلال به دو نقطه تقلیل می یابد
[ترجمه گوگل] کل استدلال به دو نقطه تقلیل می یابد
• diminish via boiling; be reduced to, come down to
مترادف و متضاد
Become reduced
جملات نمونه
1. Boil down the soup until it gets thicker. I don't like thin soup.
[ترجمه ترگمان] سوپ رو جوش بیار تا سنگین تر بشه من از سوپ رقیق خوشم نمی آید
[ترجمه گوگل]سوپ را تا جایی که ضخیم تر می شود بشویید من سوپ ناز را دوست ندارم
[ترجمه گوگل]سوپ را تا جایی که ضخیم تر می شود بشویید من سوپ ناز را دوست ندارم
2. Most of the crimes may boil down to a question of money.
[ترجمه ترگمان]بیشتر این جرائم ممکن است به یک سوال از پول تبدیل شوند
[ترجمه گوگل]بیشتر جنایات ممکن است به یک سوال از پول جریمه شود
[ترجمه گوگل]بیشتر جنایات ممکن است به یک سوال از پول جریمه شود
3. Spinach tends to boil down a lot.
[ترجمه ترگمان]Spinach تمایل دارد زیاد بجوشد
[ترجمه گوگل]اسفناج تمایل زیادی به جوش آوردن دارد
[ترجمه گوگل]اسفناج تمایل زیادی به جوش آوردن دارد
4. The explanation for varied appreciation rates may boil down to something as intangible as popularity.
[ترجمه ترگمان]توضیح برای نرخ های مختلف قدردانی ممکن است به چیزی به اندازه شهرت تبدیل شود
[ترجمه گوگل]توضیح برای میزان امتیازات متفاوتی ممکن است به چیزی غیرمستقیم به عنوان محبوبیت جاری شود
[ترجمه گوگل]توضیح برای میزان امتیازات متفاوتی ممکن است به چیزی غیرمستقیم به عنوان محبوبیت جاری شود
5. Tackling these more stubborn obstacles will boil down to better schools and plain old dollars and cents.
[ترجمه ترگمان]مقابله با این موانع جدی تر به مدارس بهتر و دلارهای قدیمی و سنت تبدیل خواهد شد
[ترجمه گوگل]مقابله با این موانع خیره کننده تر، به مکاتب بهتر و دلار و سنت های قدیمی تبدیل خواهد شد
[ترجمه گوگل]مقابله با این موانع خیره کننده تر، به مکاتب بهتر و دلار و سنت های قدیمی تبدیل خواهد شد
6. Honestly, it does all just boil down to the need to learn something.
[ترجمه ترگمان]صادقانه بگم، همه چی به جوش اومده باید یه چیزی یاد بگیره
[ترجمه گوگل]صادقانه، همه چیز فقط به نیاز به چیزی یاد میگیرد
[ترجمه گوگل]صادقانه، همه چیز فقط به نیاز به چیزی یاد میگیرد
7. The issues boil down to money and prestige.
[ترجمه ترگمان]مسائل مربوط به پول و پرستیژ است
[ترجمه گوگل]مسائل به پول و اعتبار منجر می شود
[ترجمه گوگل]مسائل به پول و اعتبار منجر می شود
8. In the end, the case will boil down to whether the jury believes Smith or not.
[ترجمه ترگمان]در پایان، این پرونده به این مساله دامن خواهد خورد که آیا هیات منصفه معتقد است اسمیت یا خیر
[ترجمه گوگل]در نهایت، پرونده به نظر می رسد که آیا هیئت منصفه اعتقاد اسمیت را دارد یا نه
[ترجمه گوگل]در نهایت، پرونده به نظر می رسد که آیا هیئت منصفه اعتقاد اسمیت را دارد یا نه
9. It's going to boil down to keeping your pecker up, looking on the best side of things.
[ترجمه ترگمان]برای اینکه pecker را بالا نگه دارم، جوش می زنم و به بهترین قسمت های چیزها نگاه می کنم
[ترجمه گوگل]برای رفتن به آشپزخانه خود، به دنبال بهترین چیزها می گردید
[ترجمه گوگل]برای رفتن به آشپزخانه خود، به دنبال بهترین چیزها می گردید
10. But genuine co-operation between colonies seems always to boil down to pure parasitism.
[ترجمه ترگمان]اما به نظر می رسد که هم کاری واقعی بین کلونی ها همیشه به سمت انگل گرایی خالص boil
[ترجمه گوگل]اما همکاری واقعی میان مستعمرات به نظر می رسد همیشه به انگیزگی انگیزه خالص
[ترجمه گوگل]اما همکاری واقعی میان مستعمرات به نظر می رسد همیشه به انگیزگی انگیزه خالص
11. The real issue, they predict, will boil down to fairness and simple human dignity.
[ترجمه ترگمان]آن ها پیش بینی می کنند که مساله اصلی به انصاف و منزلت انسانی ساده تبدیل خواهد شد
[ترجمه گوگل]آنها پیش بینی می کنند که مسئله واقعی به عدالت و کرامت انسانی ساده تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]آنها پیش بینی می کنند که مسئله واقعی به عدالت و کرامت انسانی ساده تبدیل شده است
12. They boil down to one phrase: freedom of religious belief.
[ترجمه ترگمان]آن ها به یک عبارت می گویند: آزادی عقیده مذهبی
[ترجمه گوگل]آنها به یک عبارت آزادی باورهای مذهبی متکی هستند
[ترجمه گوگل]آنها به یک عبارت آزادی باورهای مذهبی متکی هستند
13. All the contradictions existing in industrial enterprises today boil down to scanty economic returns.
[ترجمه ترگمان]امروزه تمام تناقض های موجود در شرکت های صنعتی تا بازده های اقتصادی اندک به جوش می آید
[ترجمه گوگل]تمام تناقضاتی که در حال حاضر در شرکت های صنعتی وجود دارد، به بازده اقتصادی ناچیز منجر می شود
[ترجمه گوگل]تمام تناقضاتی که در حال حاضر در شرکت های صنعتی وجود دارد، به بازده اقتصادی ناچیز منجر می شود
14. SDRs are complex but they boil down to the international creation of money.
[ترجمه ترگمان]SDRs پیچیده هستند اما به دنبال ایجاد پول بین المللی هستند
[ترجمه گوگل]SDRs پیچیده هستند، اما آنها به تولید بین المللی پول کمک می کنند
[ترجمه گوگل]SDRs پیچیده هستند، اما آنها به تولید بین المللی پول کمک می کنند
پیشنهاد کاربران
منتج شدن. خم شدن
منتج شدن، ختم شدن
- تغلیظ از طریق جوشاندن
The sauce will thicken when you boil it down
The sauce will thicken when you boil it down
boil down to
ناشی شدن از ، نشأت یافتن از
ناشی شدن از ، نشأت یافتن از
نکته ی مهم. مهم ترین چیز. با در نظر گرفتن همه ی موارد
کاهش دادن ، کم کردن
خلاصه شدن
کلمات دیگر: