1. He was sustained by the unflagging support of his family.
[ترجمه ترگمان]او از حمایت همه جانبه خانواده اش برخوردار بود
[ترجمه گوگل]او توسط حمایت غیرقانونی خانواده اش پایبند بود
2. He thanked Tony for his unflagging energy and support.
[ترجمه Shirinbahari] از تونی به خاطر انرژی خستگی ناپذیرش و حمایتش تشکر کرد.
[ترجمه ترگمان]او از تونی به خاطر انرژی و حمایت همه جانبه خود تشکر کرد
[ترجمه گوگل]او از تونی به خاطر انرژی و حمایت ناپذیرش تشکر کرد
3. She had shown unflagging support for the cause.
[ترجمه ترگمان]او حمایت همه جانبه خود را از این امر نشان داده بود
[ترجمه گوگل]او حمایت علمی برای این موضوع نشان داده است
4. As such, he had shown unflagging support for the Axis cause.
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب، او حمایت همه جانبه خود را از محور اصلی نشان داده بود
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، او حمایت غیرقانونی از علت محور نشان داده است
5. His optimism remains unflagging as he continues to sing utopian political and protest tunes.
[ترجمه ترگمان]خوش بینی او همچنان که به خواندن آهنگ های سیاسی و اعتراض خود ادامه می دهد، به صورت همه جانبه باقی می ماند
[ترجمه گوگل]خوش بینی او همچنان باقی مانده است، او همچنان آوازهای سیاسی و اعتراض آمیز است
6. In practice brute consistency breeds believability and it's unflagging consistency that convinces others of personal commitment.
[ترجمه ترگمان]در عمل، ثبات حیوان به طور کامل از بین می رود و ثبات همه جانبه است که دیگران را متقاعد می کند که تعهد شخصی خود را متقاعد کنند
[ترجمه گوگل]در عمل، سازگاری بی رحمانه، اعتماد به نفس را افزایش می دهد و انسجام غیرقابل پیش بینی است که دیگران را از تعهد شخصی متقاعد می کند
7. The sound of his unflagging footsteps was his only company.
[ترجمه ترگمان]صدای قدم های او تنها مصاحب او بود
[ترجمه گوگل]صدای ناپیوستگی های او تنها شرکت او بود
8. Unflagging faith had persevered him.
[ترجمه ترگمان]اعتماد به نفس او را بیش از حد تحمل کرده بود
[ترجمه گوگل]بی اعتنایی به ایمان او را تحمل کرد
9. Her unflagging ambition more than made up for her lack of education.
[ترجمه ترگمان]جاه طلبی همه جانبه او بیشتر از آن بود که به خاطر فقدان آموزش و پرورش جبران شود
[ترجمه گوگل]جاه طلبی غافلگیرانه او بیش از آنکه برای کمبود تحصیلش ساخته شده باشد
10. But her unflagging ambition more than made up for her shortcomings.
[ترجمه ترگمان]اما جاه طلبی او بیشتر از این بود که به for او پی ببرد
[ترجمه گوگل]اما جاه طلبی غافلگیرانه او بیش از آنکه برای کاستی هایش ساخته شده باشد
11. But market pressures are real and unflagging.
[ترجمه ترگمان]اما فشارهای بازار واقعی و همه جانبه هستند
[ترجمه گوگل]اما فشارهای بازار واقعی و غیرقابل پیشبینی است
12. The co - operation of these governments requires unflagging effort.
[ترجمه ترگمان]هم کاری این دولت ها مستلزم تلاش همه جانبه است
[ترجمه گوگل]همکاری این دولت ها مستلزم تلاش بی وقفه است
13. The book is not one word too long and its narrative pace is unflagging.
[ترجمه ترگمان]این کتاب یک کلمه طولانی نیست و سرعت روایت آن همه جانبه است
[ترجمه گوگل]این کتاب بیش از یک کلمه نیست و سرعت روایت آن غیرقابل پیشبینی است
14. Dating from 1911 they not only show how he moved towards complete abstraction but also his unflagging inventiveness.
[ترجمه ترگمان]از سال ۱۹۱۱ آن ها نه تنها نشان دادند که چگونه به سمت یک انتزاع کامل حرکت می کند، بلکه با توجه به ابتکارات همه جانبه خود پیش می رود
[ترجمه گوگل]دوستیابی از سال 1911 نه تنها نشان می دهد که چگونه او به انتزاع کامل، بلکه اختراع ناخواسته خود را نقل مکان کرد