معنی : خیش زنی
pioneering
معنی : خیش زنی
انگلیسی به فارسی
پیشگام، خیش زنی
انگلیسی به انگلیسی
• initial, first, forerunning, initiating
pioneering means doing something that has not been done before, for example using new methods or techniques, or belonging to a new political movement.
pioneering means doing something that has not been done before, for example using new methods or techniques, or belonging to a new political movement.
مترادف و متضاد
خیش زنی (اسم)
turning, listering, pioneering, reclaiming, ploughing, plowing
جملات نمونه
1. their pioneering efforts in space exploration
کوشش های پیشتازانه ی آنها در اکتشاف فضا
2. The school has won awards for its pioneering work with the community.
[ترجمه ترگمان]این مدرسه برای کار پیشگام خود با جامعه جوایزی کسب کرده است
[ترجمه گوگل]مدرسه جوایز را برای کار پیشگامانش با جامعه به دست آورده است
[ترجمه گوگل]مدرسه جوایز را برای کار پیشگامانش با جامعه به دست آورده است
3. One of Australia's pioneering women aviators learnt to fly in the 1930s.
[ترجمه ترگمان]یکی از خلبانان پیشگامان استرالیا فرا رسیدن پرواز در دهه ۱۹۳۰ را فرا گرفت
[ترجمه گوگل]یکی از هواپیماهای پیشگام در استرالیا در دهه 1930 پرواز کرد
[ترجمه گوگل]یکی از هواپیماهای پیشگام در استرالیا در دهه 1930 پرواز کرد
4. He did pioneering work on microbes.
[ترجمه سلیمانی] او عمل پیشگامی روی میکروبها انجام داد.
[ترجمه ترگمان]او کار پیشگام بر روی میکروب ها انجام داد[ترجمه گوگل]او کار پیشگام در مورد میکروب بود
5. She played a pioneering role in opening higher education to women.
[ترجمه ترگمان]او نقش پیشگامی در باز کردن آموزش عالی برای زنان بازی کرد
[ترجمه گوگل]او نقش پیشگام در باز کردن آموزش عالی به زنان را بازی کرد
[ترجمه گوگل]او نقش پیشگام در باز کردن آموزش عالی به زنان را بازی کرد
6. His pioneering work in the field was largely forgotten until the late 1940s.
[ترجمه ترگمان]کار پیشگام او در این زمینه تا اواخر دهه ۱۹۴۰ از یاد رفت
[ترجمه گوگل]کار پیشگام او در زمینه تا حد زیادی تا اواخر دهه 1940 فراموش شد
[ترجمه گوگل]کار پیشگام او در زمینه تا حد زیادی تا اواخر دهه 1940 فراموش شد
7. Amy Johnson was a pioneering aviator who made record-breaking flights to Australia and South Africa in the 1930s.
[ترجمه ترگمان]امی جانسون خلبان پیشگامی بود که در دهه ۱۹۳۰ پروازه ای خود را به استرالیا و آفریقای جنوبی آغاز کرد
[ترجمه گوگل]امی جانسون یک هواپیمای پیشگام بود که در دهه 1930 هواپیماهای بدون سرنشین را به استرالیا و آفریقای جنوبی رساند
[ترجمه گوگل]امی جانسون یک هواپیمای پیشگام بود که در دهه 1930 هواپیماهای بدون سرنشین را به استرالیا و آفریقای جنوبی رساند
8. Always pioneering, his work in Leeds helped shape the direction of development within the City.
[ترجمه ترگمان]کار او در لیدز به شکل گیری مسیر توسعه در شهر کمک کرد
[ترجمه گوگل]همیشه پیشگامان، کارش در لیدز باعث شکل گیری مسیر توسعه در شهر شد
[ترجمه گوگل]همیشه پیشگامان، کارش در لیدز باعث شکل گیری مسیر توسعه در شهر شد
9. Pioneering producer Hal Roach also launched a host of other silent film stars including Harold Lloyd.
[ترجمه ترگمان]هال روچ، تهیه کننده Pioneering نیز میزبان دیگر ستارگان سینمای صامت از جمله هارولد لوید را راه اندازی کرد
[ترجمه گوگل]هال روچ، تولید کننده پیشگام، همچنین تعدادی دیگر از ستاره های فیلم خاموش، از جمله هارولد لویید را راه اندازی کرد
[ترجمه گوگل]هال روچ، تولید کننده پیشگام، همچنین تعدادی دیگر از ستاره های فیلم خاموش، از جمله هارولد لویید را راه اندازی کرد
10. Edward Said's pioneering Orientalism offered a searching analysis of this phenomenon.
[ترجمه ترگمان]Edward سعید از شرق شناسی در مطالعات اکتشافی این پدیده را ارایه کرده است
[ترجمه گوگل]Orientalism پیشگام ادوارد سعید تحلیل تجزیه و تحلیل این پدیده را ارائه داد
[ترجمه گوگل]Orientalism پیشگام ادوارد سعید تحلیل تجزیه و تحلیل این پدیده را ارائه داد
11. Lower production costs mean economic profits for the pioneering firm.
[ترجمه ترگمان]هزینه های تولید پایین به معنای سود اقتصادی برای شرکت پیشرو است
[ترجمه گوگل]هزینه های تولید پایین به معنای سود اقتصادی برای شرکت پیشرو است
[ترجمه گوگل]هزینه های تولید پایین به معنای سود اقتصادی برای شرکت پیشرو است
12. Her pioneering work in the field of education will be remembered.
[ترجمه ترگمان]کار پیشگام او در زمینه آموزش و پرورش به یاد خواهد افتاد
[ترجمه گوگل]کار پیشگام در زمینه آموزش و پرورش به یاد میآید
[ترجمه گوگل]کار پیشگام در زمینه آموزش و پرورش به یاد میآید
13. This success serves to underline Johnson Matthey's pioneering research and development activities and our commitment to innovation.
[ترجمه ترگمان]این موفقیت، تاکید بر تحقیقات پیشگام و فعالیت های توسعه ای و تعهد ما به نوآوری است
[ترجمه گوگل]این موفقیت در خدمت تأکید بر فعالیت های تحقیق و توسعه پیشگام جانسون متی و تعهد ما به نوآوری است
[ترجمه گوگل]این موفقیت در خدمت تأکید بر فعالیت های تحقیق و توسعه پیشگام جانسون متی و تعهد ما به نوآوری است
14. Cowley's pioneering development of modern emergency medicine helped save countless lives.
[ترجمه ترگمان]توسعه پیشگامی در پزشکی اورژانس مدرن به نجات جان افراد بی شماری کمک کرد
[ترجمه گوگل]پیشرفت پیشگام کوی از طب اورژانس مدرن موجب صرفه جویی در زندگی بی شماری شده است
[ترجمه گوگل]پیشرفت پیشگام کوی از طب اورژانس مدرن موجب صرفه جویی در زندگی بی شماری شده است
15. Roberts and Brodie's pioneering work on sports careers gives us a crucial insight into the formation of preferences for sports participation.
[ترجمه ترگمان]کار پیشگام Roberts و Brodie در زمینه حرفه ورزشی، بینش مهمی در شکل گیری اولویت های مشارکت ورزشی به ما می دهد
[ترجمه گوگل]روبرتز و کار پیشگام برودی در حرفه های ورزشی به ما یک بینش مهمی در شکل گیری ترجیحات برای مشارکت در ورزش می دهند
[ترجمه گوگل]روبرتز و کار پیشگام برودی در حرفه های ورزشی به ما یک بینش مهمی در شکل گیری ترجیحات برای مشارکت در ورزش می دهند
پیشنهاد کاربران
ابداعی
پیشگام
پیشینی
پیشرو، پیشتاز، پیشاهنگ
پیشگامانه
پیشگامانه
طلایه دارانه
طلایه دارانه
راهگشا
کلمات دیگر: