• make a proposal; suggest a price
make an offer
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. The company made an offer of $5 million for the site.
[ترجمه Faraz] این شرکت مبلغ ۵ میلیون دلار برای این سایت پیشنهاد داد.
[ترجمه ترگمان]این شرکت مبلغ ۵ میلیون دلار برای این محل ارائه کرده است[ترجمه گوگل]این شرکت مبلغ 5 میلیون دلار برای این سایت تهیه کرده است
2. They made an offer which I couldn't refuse.
[ترجمه آیسانا] آنها پیشنهادی دادند که من نمیتوانستم آنرا رد کنم
[ترجمه ترگمان]آن ها پیشنهادی کردند که من نمی توانستم رد کنم[ترجمه گوگل]آنها یک پیشنهاد ارائه دادند که من نمی توانستم انکار کنم
3. I've made an offer on a house in the town centre.
[ترجمه ترگمان]من پیشنهاد یک خانه در مرکز شهر کرده ام
[ترجمه گوگل]من یک پیشنهاد در یک خانه در مرکز شهر ساخته ام
[ترجمه گوگل]من یک پیشنهاد در یک خانه در مرکز شهر ساخته ام
4. We made an offer of £150 000 for the house.
[ترجمه محمدحسین موسوی] ما برای این خانه ۱۵۰۰۰۰ پوند پیشنهاد دادیم
[ترجمه ترگمان]ما برای این خانه ۱۵۰ هزار پوند پیشنهاد کردیم[ترجمه گوگل]پیشنهاد ما از 150،000 پوند برای خانه ساخته شد
5. If they wanted to make an offer she would listen and think it over.
[ترجمه ترگمان]اگر آن ها می خواستند پیشنهادی به او بدهند، گوش می داد و به فکر فرو می رفت
[ترجمه گوگل]اگر آنها می خواستند پیشنهاد خود را ارائه دهند، آن ها می شنیدند و فکر می کردند
[ترجمه گوگل]اگر آنها می خواستند پیشنهاد خود را ارائه دهند، آن ها می شنیدند و فکر می کردند
6. The case dragged on, and the insurers made an offer of settlement.
[ترجمه ترگمان]این مورد ادامه یافت و بیمه گزاران پیشنهاد اسکان کردند
[ترجمه گوگل]این پرونده به کشیده شد و بیمه گذاران پیشنهاد دادرسی را ارائه دادند
[ترجمه گوگل]این پرونده به کشیده شد و بیمه گذاران پیشنهاد دادرسی را ارائه دادند
7. In the event he made an offer of £500.
[ترجمه ترگمان]در این صورت پانصد پوند به او پیشنهاد کرد
[ترجمه گوگل]در صورت ارائه پیشنهاد 500 پوند
[ترجمه گوگل]در صورت ارائه پیشنهاد 500 پوند
8. Sometimes the party in default makes an offer to put things right, e. g. the seller offers to buy back defective goods.
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات حزب به طور پیش فرض یک پیشنهاد برای قرار دادن کارها درست می کند گرم فروشنده پیشنهاد می کند کالاهای معیوب را خریداری کند
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات حزب به طور پیش فرض یک پیشنهاد برای قرار دادن چیزها درست می کند g فروشنده پیشنهاد می دهد که کالاهای معیوب را بخرد
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات حزب به طور پیش فرض یک پیشنهاد برای قرار دادن چیزها درست می کند g فروشنده پیشنهاد می دهد که کالاهای معیوب را بخرد
9. An agreement is made when one person makes an offer to another and that other accepts it.
[ترجمه ترگمان]یک توافقنامه زمانی صورت می گیرد که یک نفر به شخص دیگری پیشنهاد می کند و دیگری آن را می پذیرد
[ترجمه گوگل]یک قرارداد زمانی ایجاد می شود که یک نفر یک پیشنهاد را به دیگری ارائه می دهد و دیگری آن را پذیرش می کند
[ترجمه گوگل]یک قرارداد زمانی ایجاد می شود که یک نفر یک پیشنهاد را به دیگری ارائه می دهد و دیگری آن را پذیرش می کند
10. Last month, he made an offer for more than 800 acres in the M4 corridor.
[ترجمه ترگمان]در ماه گذشته، او بیش از ۸۰۰ جریب در راهرو M۴ پیشنهاد کرد
[ترجمه گوگل]ماه گذشته، او پیشنهاد برای بیش از 800 هکتار در راهرو M4 ساخته شده است
[ترجمه گوگل]ماه گذشته، او پیشنهاد برای بیش از 800 هکتار در راهرو M4 ساخته شده است
11. And as a seller, you have to make an offer.
[ترجمه ترگمان]و به عنوان یک فروشنده، شما باید یک پیشنهاد بدهید
[ترجمه گوگل]و به عنوان یک فروشنده، شما باید پیشنهاد بدهید
[ترجمه گوگل]و به عنوان یک فروشنده، شما باید پیشنهاد بدهید
12. Please make an offer for package specification quantity in supply and date of shipment in time.
[ترجمه ترگمان]لطفا یک پیشنهاد برای مقدار استاندارد ویژگی در عرضه و زمان ارسال کالا در زمان ارسال کنید
[ترجمه گوگل]لطفا یک پیشنهاد برای کمیت مشخصات بسته بندی در تاریخ عرضه و تاریخ حمل و نقل ارائه کنید
[ترجمه گوگل]لطفا یک پیشنهاد برای کمیت مشخصات بسته بندی در تاریخ عرضه و تاریخ حمل و نقل ارائه کنید
13. Take a different approach make an offer they just can't refuse.
[ترجمه ترگمان]رویکردی متفاوت در نظر بگیرید و پیشنهادی بدهید که نمی توانند رد کنند
[ترجمه گوگل]یک رویکرد متفاوت را پیشنهاد کنید که آنها فقط نمیتوانند انکار کنند
[ترجمه گوگل]یک رویکرد متفاوت را پیشنهاد کنید که آنها فقط نمیتوانند انکار کنند
14. Make an offer of the solution for mini-type lower circulating ratio circulating fluidized-bed boiler that have shortcoming in the factual work.
[ترجمه ترگمان]یک پیشنهاد از راه حل برای نسبت گردش کم تر ضعیف موجود در جریان سیال شده بس تر سیال که دارای کاستی در کار واقعی هستند، ارائه دهید
[ترجمه گوگل]یک پیشنهاد از راه حل برای مینی نوع نسبت گردش کمتر نسبت به دیگ بخار مایع در حال چرخش که دارای نقص در کار واقعی است
[ترجمه گوگل]یک پیشنهاد از راه حل برای مینی نوع نسبت گردش کمتر نسبت به دیگ بخار مایع در حال چرخش که دارای نقص در کار واقعی است
15. Please make an offer for the bamboo shoots the quality as that in the last contract.
[ترجمه ..] لطفاً در آخرین قرارداد پیشنهادی را برای شاخه های بامبو ارائه کنید
[ترجمه ترگمان]لطفا پیشنهادی برای جوانه های بامبو درست همانند آخرین قرارداد ارائه دهید[ترجمه گوگل]لطفا یک پیشنهاد برای بامبو ایجاد کنید که کیفیت آن در آخرین قرارداد باشد
پیشنهاد کاربران
Make a suggest
give suggestion or useful advise to someone
پیشنهاد دادن
پیشکش کردن
پیشنهاد کردن
تقدیم کردن
پیشنهاد کردن
تقدیم کردن
پیشنهاد دادن
درخواست دادن
Make a suggestion
Make an advice
Request some one
درخواست دادن
Make a suggestion
Make an advice
Request some one
پیشنهآد دآدن
خوآستـن نظر
درخوآست کردن
خوآستـن نظر
درخوآست کردن
پیشنهاد خرید
= propound
# make a request
example : He offerd to buy a new house
# make a request
example : He offerd to buy a new house
- پیشنهادات را در نظر داشتن
- پیشنهادات را جمع آوری کردن
- پیشنهادات را جمع آوری کردن
پیشنهاد کردن| درخواست کردن
Give suggestion or useful advice to someone
کلمات دیگر: