کلمه جو
صفحه اصلی

tidily


بطوراراسته ومنظم و پاکیزه

انگلیسی به فارسی

بطوراراسته ومنظم و پاکیزه


به درستی


انگلیسی به انگلیسی

• neatly, cleanly; in organized form
if you do something tidily, you do it in a neat, orderly, and organized way.

جملات نمونه

1. a tidily arranged table
میزی که به طور مرتب چیده شده است

2. His books were ranked tidily on the bookshelf.
[ترجمه ترگمان]کتاب های او در ردیف سوی کتابخانه قرار داشتند
[ترجمه گوگل]کتاب های او به طور مرتب در قفسه کتاب قرار گرفتند

3. The room was very tidily arranged.
[ترجمه ترگمان]این اتاق هم بسیار پاکیزه بود
[ترجمه گوگل]اتاق کاملا مرتب شده بود

4. The office is tidily modern, and resounds with the metronomic clicking of keyboards and the buzzing of dot matrix printers.
[ترجمه ترگمان]این دفتر بیش از اندازه مدرن است، و با کلیک metronomic بر روی کیبورد و buzzing printers های نقطه ای، انعکاس می یابد
[ترجمه گوگل]این دفتر به طور مدرن مدرن است و با استفاده از کلیدهای مترونومیکی از صفحه کلید و وزنه برداری از چاپگرهای ماتریس نقطه می کشد

5. She folded the towels tidily.
[ترجمه ترگمان]حوله ها را تا کرد
[ترجمه گوگل]حوله ها را به طور مرتب بسته می کند

6. His dark hair had been trimmed and lay tidily against the high collar of the grey, swallow-tailed suit jacket.
[ترجمه ترگمان]موهای سیاهش صاف و مرتب بود و داشت از زیر یقه بلند خاکستری و کت و شلوارش دست و پا می زد
[ترجمه گوگل]موهای تیره او بریده شده بود و به طور مرتب در برابر یقه ی بالا از کت و شلوار کت و شلوار خاکستری و پرتقال قرار داشت

7. Tubes of colour laid out tidily; there were containers for oil and turps, and two jars containing brushes.
[ترجمه ترگمان]Tubes رنگ داشت که آن را نظیف می کرد؛ در آنجا ظروف روغن و روغن و دو کوزه حاوی brushes وجود داشت
[ترجمه گوگل]لوله های رنگ به طور مرتب قرار داده شده ظروف برای روغن و سرامیک و دو شیشه با برس وجود دارد

8. She asks Paul to put away his things tidily.
[ترجمه ترگمان]از پل خواهش کرد که وسایل خود را از دست او بیرون بگذارد
[ترجمه گوگل]او از پل خواسته است تا چیزهایش را مرتب کند

9. All workers should dress tidily and comply with labor rules and all relevant regulations.
[ترجمه ترگمان]همه کارگران باید عالی لباس بپوشند و با قوانین کار و تمام مقررات مربوطه انطباق داشته باشند
[ترجمه گوگل]همه کارگران باید به طور مرتب لباس ها و قوانین کار و مقررات مربوطه را رعایت کنند

10. These bulk items can't be tidily digested by the plant and so tend to putrefy.
[ترجمه ترگمان]این موارد عمده نمی توانند توسط کارخانه هضم شوند و بنابراین به putrefy گرایش دارند
[ترجمه گوگل]این آیتم های بزرگ را نمی توان با گیاهان هضم کرد و بنابراین تمایل به پوترفی دارد

11. Results OHCs of group A arranged tidily in three rows and showed characteristic V-arranged stereocilia.
[ترجمه ترگمان]نتایج گروه A متشکل از یک گروه بود که به ترتیب در سه ردیف چیده شده بود و stereocilia مشخصه V را نشان داد
[ترجمه گوگل]نتایج OHCs گروه A به ترتیب در سه ردیف مرتب شده و نشان داد stereocilia مشخص V مرتب شده است

12. Please put your things away tidily.
[ترجمه ترگمان]خواهش می کنم things را کنار بگذار
[ترجمه گوگل]لطفا چیزهای خود را مرتب کنید

13. The door gave access to a tidily furnished sitting - room where chintz and oak predominated.
[ترجمه ترگمان]در آنجا، در اتاقی که با چیت گل دار و چوب بلوط تزیین شده بود، دسترسی به آن داشت
[ترجمه گوگل]درب به دسترسی به اتاق نشیمن به طور مرتب مبله شده بود که در آن چنبره و بلوط غالب بود

14. I wish the children would stop flinging their clothes about,but put them away tidily.
[ترجمه ترگمان]دلم می خواست بچه ها لباس های خود را به زمین می انداختند، اما آن ها را کنار می گذاشتند
[ترجمه گوگل]من آرزو می کنم که بچه ها لباس های خود را از بین ببرند، اما آنها را به طور مرتب قرار داده اند

پیشنهاد کاربران

به ترتیب


کلمات دیگر: